بنی عباس در سال 132 ه با شعار حکومت خاندان پیامبر(ص) قدرت را در سرزمینهای اسلامی به دست گرفتند. اما پس از تحکیم پایههای حکومت خود، دست به کشتار نوادگان پیامبراکرم (ص) در گستره زمین و درازای زمان زدند. ابوفراس شاعر، گوشهای از این جنایات بنی عباس را فهرستوار در لابه لای قصیدهای 60 بیتی گنجانده است و بدین گونه دلهای دردمند شیعیان اهل بیت پیامبر(ص) را شفا بخشیده است که این قصیده را از همین روی ((قصیده شافیه)) نامیدهاند. در این مقاله، به ترجمه کامل و شرح لازم و مناسب اشعار، و ذکر حوادث تاریخی آن، پرداخته شده است.
حداد کاشانی از استادان مسلم شعر پارسی است که با طبعی موزون و لطیف و خدادادی سراینده پرارج ترین شعر پارسی در گونه قصیده، غزل، دوبیتی و رباعی در مدایح و مراثی آل اطهار و سید ابرار و تنبیه و تنبه جامعه خویش میباشد. شیوه "حداد کاشانی" در غزل شیوه عراقی متمایل به سبک هندی و در قصیده از پیروان پر و پاقرص خراسانیان است. او به صنایع و تکلفات بدیعی عشق فراوان دارد و حتی المقدور بیتی از وی خالی ازفنون و صنایع بدیعی نمیباشد. بویژه به تجنیس، مجانست بسیار دارد. اما بطور کلی همه سروده های وی لطیف و پر معنی و سلیس و محکم است....
ابن هاني همچون بسياري از شاعران بزرگ ضمن ضمن حفظ اشعار و اخبار عرب، از ايات قران كريم تاثير پذيرفته و در اشعار خود بدانها، استناد نموده و حقانيت اهل البيت (ع) و مظلوميت انان را ياد آورد شده است. گفتني است او شاعري بود درباري و مداح خليفههايي چون المعزالدين الله و بسان ديگر شاعران، مديحه بيشترين قسمت ديوان او را به خود اختصاص داده است. او از زاويهاي به مديحه نگريسته است كه شايد ديدگاه شاعران ديگر به مديحه بدين گونه نباشد. او با توصيف جنگلها و مدح ممدوحان خود، در حقيقت، مناقب و فضايل اهل البيت (ع) را به گونهاي شيوا، زيبا و دلنشين با ابياتي پر مغز و گوشنواز و به دور از ابهام و تعقيد براي مخاطبان خود در هر عصر و زمان به تصوير كشيده است. در اين مقاله سعي شده است ضمن بيان شمهاي از زندگينامه شاعر، ديدگاه اديبان در مورد وي، اغراض شعري او، ايات به كار رفته در اشعار او و اعتقاد قلبيش به اهل البيت (ع) به تصوير كشيده شود.
يکي از شعرهاي مشهور جاهلي، قصيده ايست 23 بيتي که به شاعري يهودي به نام سموال منتسب است. در اين مقاله درباره صحت يا عدم صحت انتساب شعر او به ديگران بحث و گفتگو شده، و به ترجمه قصيده پرداخته شده است. در ادبيات عرب، دوره جاهليت اهميت ويژهاي دارد، زيرا اهم تاريخ پيش از اسلام را بيان ميکند و هم نشان دهنده پيشرفت ادبيات در دوره جاهليت است که همين امر خود بستري را در جامعه آن روز فراهم ميسازد تا اعجاز قرآن به شکل عالياش در نظرها جلوهگر ميشود.
از تعمق دانشمندان، سخنپردازان و شارحان بزرگ دنیا، در اقیانوس بیکران نهج البلاغه قرنها میگذرد، اما هنوز جان کلام مولا امیر المؤمنین امام علی(ع) به کمال، توصیف و تبیین نشده است، چرا که نهج البلاغه، دانشنامه الهی، دون کلام خالق و والاتر از کلام مخلوق است و دو امتیاز ویژه دارد: یکی فصاحت و بلاغت و دیگری چندبعدی بودن آن؛گنجینهای بیپایان که از امیر بیبدیل ملک سخن علی ابن ابی طالب(ع)سرزده است؛ همو که فرمود: «به راستی ما فرماندهان سپاه سخنیم؛ ریشه درخت در میان ما دویده و جا گرفته و شاخههایش بر سرما آویخته است» (خطبه 233). بهخاطر چنین ویژگیهای بینظیری است که شارحان بیشماری تلاش کردهاند نهج البلاغه را به دقت مورد بررسی و کنکاش قرار دهند؛ گنه سخن مولا را به فراخور معرفت خود دریابند و به خواننده منتقل نمایند. ابن ابی الحدید یکی از دهها شارح بزرگترین شاهکار ادبی بشر میان عرب و عجم میباشد که در تفسیر«أخو القرآن» قلم فرسایی کرده است. این مقاله بر آنست ضمن معرفی معروفترین شرح نهج البلاغه (شرح ابن ابی الحدید) و شخصیت خالق آن، روش وی در این اثر را مورد نقد و بررسی قرار دهد و به این سؤال پاسخ دهد که: آیا شرح بیست جلدی ابن ابی الحدید، به واقع، تبیین دقیق کلام نورانی و روشنگر امیر المؤمنین امام علی (علیه السلام) هست یا نه.