ضیاء نخشبی یا ضیاء الدین نخشبی در گذشته به سال 751 هجری یکی از ادبا و شعرا و مترجمان و صوفیان معروف شبه قاره است که در اواخر قرن هشتم هجری در بدایون هندوستان میزیسته است. وی برای امرار معاش، طبابت را به عنوان پیشه خود برگزیده بود. به لحاظ اختیار زاویه عبادت و تمایل به خمول و گمنامی متأسفانه شرح حال و اطلاع کاملی از او در دست نیست، چنانکه خود او گوید: نخشبی با خمول خود میساز گوشه دیگر دکان دگر باشد وی دارای چند اثر فارسی است از قبیل: طوطی نامه، سلک السلوک، جزئیات و کلیات (چهل ناموس)، گلریز، شرح دعای سریانی و... جزئیات و کلیات او مجموعهای است از مقالات آمیخته از نظم و نثر فارسی درباره جسم آدمی. این کتاب به چهل بخش (ناموس) تقسیم شده است و نویسنده درهریک از ناموسها یکی از اعضای رئیسه بدن آدمی را با نثر موزون ادبی و عرفانی شرح میدهد و دانستههای پزشکی خود را در همان ناموس فرایاد مخاطبان میآورد. وی سخن خود را در هر یک از ناموسها (اعضاء) با غزلی در ردیف همان ناموس به پایان میبرد و بنابراین علاوه بر مطالب پراهمیتی که در این کتاب است، چهل غزل با ردیفهای: موی، سر، پیشانی، رخسار، چشم، ... و پای را شامل است.
به علت حاکمیت پندار بر ذهن، اتاق وجود من، یعنی ذهن من تاریک است. اکنون از درون این اتاق تاریک به ده ها و صدها موضوع اجتماعی یا هر موضوع دیگر نگاه می کنم و نتیجتا همه آنها را تاریک می بینم. حال کار مفید این نیست که تو آن ده یا صد موضوع و مورد را برای من روشن کنی، کار مفید این است که کمک کنی به روشن شدن اتاق تاریک ذهنم. وقتی این اتاق روشن شد خود من می توانم از یک موضع روشن آن صد مورد و بیشتر از آن را روشن ببینم.
طبیعت این کتاب طوری ست که مسایل و مواضیع آن ممکن است در بادی امر متفرق و بی ارتباط با یکدیگر جلوه کنند. کتابی که از علم نفس و علم وجود واپیستمولوژی 3 صحبت کند، و بخش هایی درباره اساطیر و دین و زبان و هنرو علم و تاریخ داشته باشد، از این ایراد و انتقاد نمی تواند مصون بماند که شباهت به چنته درویشی دارد که در آن عجیب و غریب ترین چیزها پهلوی هم ریخته اند. اما من امیدوارم که خواننده این کتاب ایراد مذکور را بی اساس تلقی کند. یکی از مهمترین هدفهای من در تالیف این کتاب این بوده است که خواننده را متقاعد کنم به اینکه کثرت مسایل مطروحه ظاهری ست و در واقع کلیه موضوعهای مورد بحث در این تالیف به یک موضوع بر می گردند و این همه مسئله در حقیقت راههایی هستند که به یک مرکز واحد منتهی می شوند، و به نظر من وظیفه یک نوع فلسفه فرهنگ است که این مرکز را کشف کند و محل آن را تعیین نماید. غرض از نوشتن این کتاب این نبوده است که رساله ای "عام پسند" در باب موضوعی فراهم آید که از بسیاری جهات قابل "عام پسند شدن" نیست. با این وصف این کتاب منحصرا برای دانشگاهیان و فلاسفه نوشته نشده است. مسایل اساسی فرهنگ انسان برای انسانها نفع عام دارد و باید که قابل درک برای تعداد بیشتری از مردم باشد. از اینرو، من کوشیده ام تا افکار خود را عاری از هر گونه خصلت فنی و و تا حد مقدور روشن و ساده بیان کنم. با وجود این، منتقدان این کتاب باید بدانند آنچه در این رساله آورده ام، بیشتر بیان و توضیح تئوری خودم درباره فرهنگ است تا سعی در اثبات و توجیه آن. برای بحث و تحلیل عمیقتر مسایل مربوط به فرهنگ، خواننده را به توضیحات تفصیلی کتاب دیگرم یعنی فلسفه صورتهای سمبولیک ارجاع می دهم...
پذیرش دین مقدس اسلام به وسیله بیشتر ایرانیان، مسیر فرهنگ گذشته آنان را تغییر داد و به تدریج دستورها و قوانین آن در زندگی فردی، سیاسی، اجتماعی و ادبی این مرزوبوم اثر گذاشت. دانشمندان ایرانی در ساختمان بزرگ فرهنگ قرون اولیه اسلام که از برخورد دو فرهنگ اسلامی ـ ایرانی بنا شد، سهم بسزایی داشتند. سخنوران بزرگ فارسی با الهام از معانی بلند قرآن و احادیث، به صور گوناگون و به منظورهای خاص، آثار خود را بارورتر و مانا کردند. البته میزان بهرهوری تمام شعرا و نویسندگان از آیات و احادیث به یک اندازه نیست؛ برای مثال متون عرفانی و اخلاقی بهویژه مثنوی مولانا، غزلیات شمس، آثار سعدی، حافظ، سنایی و عطار مشحون از تأثیرپذیریهای گوناگون از قرآن و احادیث است. این کتاب اینگونه تأثیرپذیریهای قرآن و احادیث در ادب فارسی را بررسی کرده است. شیوه تنظیم کتاب بدینگونه بوده که ابتدا تعدادی از کتب مهم فارسی مورد مطالعه و فیشبرداری قرار گرفته و آنگاه آیات واحادیثی که کاربرد بیشتری در ادب فارسی داشته و از چاشنی ذوقی بیشتری برخوردار بودهاند، استخراج و سپس طبقهبندی شدهاند.
سرزمین دکن (جنوب هند) که زمانی به لحاظ وسعت و اهمیتی که داشته است هند دیگرش مینامیدهاند، از دیرباز یکی از مراکز مهم زبان فارسی و فرهنگ ایرانی بوده است. اما وقتی که سخن از دوره درخشان تیموریان هند میرود، حوزههای شمالی و شرقی و مرکزی و تا حدودی جنوب هند را در مرکز توجه قرار میدهد و آثار بیشمار فارسی که فرآورده این دوره است مجالی مناسب برای تجلی قسمتهای دیگر نمیگذارد. ولی با اندک ملاحضهای دانسته میشود که به موازات حکومت تیموریان، در جنوب هند نیز قلمروی جداگانه و مستقل یا وابسته به حکومت مرکزی وجود داشته است و آثار متعددی که از این دورهها به صورتهای گوناگون بر جای ماندهاند گواه ایت مدعا هستند. در واقع میتوان دوره «بهمنیان» را که با سلطنت علاءالدین حسن بهمنی در سال 748/1347 آغاز میشود نقطه عطفی در رواج و گسترش جدی زبان و ادب فارسی در دکن به حساب آورد.