افکار انتقادی سخنشناسان قرنهای چهارم تا چهاردهم (قرنهای دهم تا بیستم میلادی) به مانند دیگر مسائل ادبی (وزن، قافیه، صناعات ادبی) مورد توجه ادبیاتشناسان معاصر قرار گرفتهاند اما هنوزمسایل آموختنی زیاد است. در این جایگاه کوشش مینماییم که درباره نظریه نقد و نقد هنری در قرنهای هفت و هشت هجری (قرن سیزده و چهارده میلادی) بحث نماییم. در ادبیات معروف کلاسیک فارسی تاجیکی افکار انتقادی را در اثرهای بدیعی، علمی، تاریخشناسی، اشعار شعرا، تذکرهها و تألیفات خاصه ادبیاتشناسی مشاهده نمودن ممکن است. در قرنهای هفت و هشت هجری دایره آموزش و بررسی عقاید ادبی و انتقادی مربوط به شعر و هنر شاعری از جانب ادبا نسبت به ادوار گذشته خیلی رواج یافته است. تا دوره مورد نظر، سخنشناسان تجربه غنی یونانیها و عربها را ازآن خود نمود، تطبیق عملی آن را در شعر فارسی تاجیکی مشاهده نمودهاند. در اغلب آثار تالیف شده درباره علوم ادبی باب یا فصلی به مسائل شعر و شاعری تخصیص یافته، ملاحظات پرارزش ادبی و انتقادی بیان شدهاند. این مسائل جایگاه بحث جداگانه میخواهد. در این جایگاه نظریه عمومی نقد، که به ماهیت آن پرداخته شده و نقد عملی را که اثر را ازلحاظ ارزشهای بدیعی و هنری میسنجد، بررسی میکنیم.
آی.ا. ریچاردز بنیانگذار مکتب «نقد علمی» و یکی از پرنفوذترین منتقدان عصر حاضر است. آرای او که در چند کتاب پرآوازه از جمله معنی معنی، علم و شعر، نقد علمی و اصول نقد ادبی بیان شده، نقد ادبی را به شیوهای انقلابی متحول کرده است. این کتاب او جامع نظریههای خاص اوست و دربردارنده جزئیات عقاید و روشهای تحلیلی این منتقد بزرگ جهانی. این کتاب به ویژه از جنبه تحلیلهای روانشناختی آثار ادبی اهمیت دارد و خوانندگان را با چگونگی کاربرد روشهای روانشناختی در نقد و سنجش آثار ادبی آشنا میسازد.