کان الشاعر البدوی فی العصر الجاهلی غارقا فی الصحراء و الطبیعه المحیطه به، فقد کانت الطبیعه تملا روحه و کل وجوده و تشغل عاطفته و خیاله و بناء علی ذلک فان الادب الجاهلی الذی هو ثمره فکره و خیاله و عاطفته یحمل طابع الصحراء. فقد کانت الطبیعه المدهشه و الجمیله لارضه ممتده امامه دون ای حجاب و کان یشعر بوضوح کل قوتها و حرارتها و یعیش فیها دوما الی درجه انها کانت تضفی الصراحه علی ذهنه و تنیر فکره. و لذالک فقد حملت المقاله التی هی الان بین یدی القاریء الکریم اسم «دراسه العناصر الطبیعیه فی دیوان الاسود بن یعفر» بهدف بیان فطنه الشاعر و حضور ذهنه و تصویر احساسه اللطیف و شعوره الدقیق.
بانو اطرایی از معدود هنرمندانی است که دارای مدرک درجه یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. ایشان در زمینه ی معرفی و شناساندن ارزشهای موسیقی اصیل ایران خصوصا ردیف ها و دستگاه های موسیقی ملی و سنتور نوازی معاصر و همچنین آثار و اندیشه های بزرگانی چون پایور و صبا سال ها تلاش نموده و تالیفات و مجموعه آثار ارزشمندی را به جامعه موسیقی کشور تقدیم داشته است.
العصر الجاهلی الذی یطلق علی الفترة الزمنیة التی سبقت ظهور الاسلام و تمتد من اواسط القرن الخامس المیلادی حتی هجرة النبی والمسلمین الی یثرت سنة 622 هـ. و من هذه الحقبة التی حددها الجاحظ بما یقرب من قرن و نصف قبل الاسلام، وصلنا شعر کثیر و نثر قلیل و هو الموسوم ب (الادب الجاهلی). و قد افدت من مناهج الدراسة الادبیة الحدیثة المختلفة فی دراسة هذا الادب باعلامه و آثاره، سواء المنهج التاریخی او المنهج الفنی.
ایلیا ابوماضی از شاعران برجسته معاصر به شمار میآید، که احساس فاصلهای عمیق میان عالم مطلوب و حقایق موجود نوعی گرایش صوفیانه در وی پدید آورده است. او با نماد خوشبینی و بدبینی به جدل برمیخیزد. گاه شک و نومیدی فزایندهای بر جانش سایه میافکند. متحیرانه از اسرار وجود، ناموس طبیعت، سرشت آدمی و امور ماوراء الطبیعه پرسش میکند. در پی یافتن حقیقت به هرکوی و برزن سر میکشد تا عطش درونی خرد را سیراب سازد. مهاجرتها و فراز و نشیبهای زندگر، او را به فلسفه بافی سوق میدهد و در نهایت به تسلیم و رضا تن میسپارد، بدان امید که اندکی آرامش یابد. د ر این میان خیال گسترده، واژگانی آهنگین و اسلوبی دلنشین به یاری شاعر میشتابد، تا سخاوتمندانه نغمهء سرور و زیبایی را در تار و پود خوانندهاش در افکند.
اشعار ابيرد بن معذر چه آنچه که در مناسبتهاي گوناگون سروده شده و يا در احوال ديگري نقل شده، در واقع آينه تمام نماي زندگي عصر خويش است. او به خلق و خوي نيکو، سجاياي انساني، صفات پسنديده و اوضاع اجتماعي زمان خود توجه فراوان داشت. به گونهاي که جان، روح و همه وجود او را پر ساخته و انديشه، عاطفه و خيالش را مشغول ساخته بود. تا آنجا که به ذهن او صراحت ميبخشيد، انديشهاش را روشني ميداد و روحش را به جانب يقين متمايل ميساخت. از اينرو نگارنده بر آن شد تا به بررسي زندگي و اشعار شاعر بپردازد. چندانکه بيانگر هوشياري و حضور ذهن شاعر باشد و احساس لطيف و شعور دقيقش را به تصوير کشد.