خانم «مي زياده» شاعر و اديب ژرفانديش، از نوابغ كمنظير در عرصه ادبيات عربي معاصر است. در شهر ناصره فلسطين بدنيا آمد و براي ادامه تحصيل به بيرون رفت. شخصيت فرهنگي او در مصر شكل گرفت. پس از ان، شاعران و اديبان و ناقدان ممتاز به مصاحبت و همنشيني با او افتخار كردند. پس از اينكه در دانشگاه امريكايي بيروت سخنراني كرد، استاد سليم حيدر درباره او گفت: «مي زياده … همواره به عنوان لبخندي بر لبهاي مشرق زمين جاويدان خواهد ماند». اين متفكر و اديب گرانقدر با اينكه از بعضي جهات به فروغ فرخزاد نزديك ميشود، ولي مشابهي در زبان و ادبيات پارسي ندارد و نزد هموطنان پارسي زبان مشهور نيست. از خصوصيات بارز شعر او، شيرين دانستن درد، پيوند با طبيعت، شوق به ازادگي و اشتياق بسوي مجهولات بر اساس شيوه رومانتيكي است. او به قلهها ميانديشد و بسوي كمال مطلق حركت ميكند. در اين نوشتار از همه جنبههاي شعر او به پيوند او با طبيعت اشارهاي داريم.
نویسنده در این کتاب که معروفترین اثر اوست و آن را در سال 1840 به رشته تحریر درآورده است، عقاید خود را درباره زندگی همیاری و ایجاد یک جامعه ایدهآل تشریح میکند. او این کتاب را با الهام از «آرمانشهر» اثر اجتماعی و سیاسی سرتامس مور به رشته نگارش درآورد و هدفش آن بود که ویژگیهای یک جامعه آرمانی جهانی را باز نمایاند.
بررسي مقايسهاي ديدگاههاي مختلف شاعران، به ويژه در جهتگيريهاي اجتماعي و سياسي اهميت زيادي دارد. در ميان شاعران پارسيگو و عربيسراي معاصر، كمتر شاعراني مانند اقبال و شابي درباره توجه به اراده انسانها و نقش آنان در تعيين سرنوشت خود سخن گفته است. در اين مقاله، ابتدا با نگاهي گذرا به زندگي دو شاعر، به تفاوتها و شباهتهاي شخصي و ديدگاهها و وضعيت خانوادگي و اجتماعي آنان اشاره شده است. سپس درباره توجه به مسووليتپذيري ملتها به طور كلي سخن گفته شده و اين موضوع از ديدگاه اقبال و شابي هر يك به طور مجزا بررسي و تحليل و سپس مقايسه و نتيجهگيري شده است. با بررسي ديدگاههاي دو شاعر درباره توجه به اراده انسانها در تعيين سرنوشت خويش، آدمي به نيروهاي نهفته دروني، بيشتر پي ميبرد و ميتواند زندگي فردي و اجتماعي خويش را بهتر بسازد و زمينه رسيدن به سعادت هر دو جهاني را فراهم كند.
پديده استعمار از پديدههايي است که مشرق زمين همواره با آن مواجه بوده است. انسانهاي آگاه و توانا به ويژه هنرمندان، با سلاح شعر به مبارزه با آنان پرداختند. چون شگردهاي استعمار، گوناگون و مختلف است شگردهاي مبارزه با آن پديده نيز لازم است گوناگون و مناسب باشد. سيداشرف الدين و رصافي از شاعران حساس و آگاهي بودهاند که پديده استعمار را از ابتدا براي هم وطنان و ملتهاي ديگر ترسيم نموده و براي مبارزه با آن مطابق شرايط زماني و مکاني، شگردهايي داشتهاند. اين مقاله بر اساس مکتب اروپاي شرقي، به بررسي تطبيقي پديده استعمار در شعر دو شاعر پرداخته و ابتدا بعد از بيان مباني نظري پژوهش، پديده استعمار در شعر دو شاعر، بررسي و سپس راه کارهاي آنان در مقابله با اين پديده، بيان ميشود. پژوهشهاي صورت گرفته در اين مقاله نشان ميدهد که هر دو شاعر به شکلهاي گوناگون به معرفي پديده استعمار پرداختهاند و براي مبارزه با آن، شگردهاي مشابهي داشته و راه کارهايي عرضه کردهاند که مهمترين آنها عبارت است از: آگاه کردن مردم و غفلتزدايي؛ برانگيختن مردم و ترسيم موقعيت آنان؛ دعوت به اتحاد و مقابله با استعمار؛ بازگشت به هويت فرهنگ اسلامي؛ تحقير استعمار با زبان طنز و محکوم کردن و نکوهش استعمارگران.