از مردم ایران هر کسی «عارف» و «ایرج» را شناخته و عارفنامه ایرج را هم خوانده است، لابد از خود پرسیده که جواب عارفنامه از طرف خود عارف یا دیگری داده شده است یا نه؟ و اکثرا این آرزو را داشتهاند که کاش جوابی به ایرج میرزای جلالالممالک داده میشد. این کتاب جواب این سؤالات داده میشود و چون ایرج در عارفنامه بیشتر در ذم زنان ایران صحبت کرده، در جواب منظوم این کتاب از زنان ایران و عفت و عصمت آنان طرفداری و تعریف شده و از این جهت خالی از فایده نیست. این کتاب یک بار در پاورقی روزنامههای «تقدیر» و «نیروی جوان» که تحت نظر نگارنده منتشر میشده، در سال 1329 به چاپ رسیده ایت و در اینجا به صورت کتاب منتشر شده است.
این کتاب دارای چهار فصل و مجموعا دربرگیرنده زندگی و آثار ۲۲۷ نفر از پارسی سرایان قفقاز است. هر فصل به شاعران یک منطقه قفقاز (آران، ارمنستان، داغستان، گرجستان) اختصاص یافته است. نخستین شاعری که زندگی و احوالش در این مجموعه معرفی شده، «ابوالعلای گنجه ای» متوفی به سال ۵۵۴ ه.ق و آخرین آنها، «ناظم ایروانی» متولد سال ۱۳۴۲ ه. ق است. در پایان کتاب نیز فهرست ماخذ و منابع به ترتیب الفبایی تخلص یا نام مولفان آمده است.
در این کتاب در مجموعه ای مختصر به معرفی سرداران طنز ایران پرداخته شده و شش چهره معروف و نامدار ادبی معرفی شده است: سوزنی سمرقندی، ملانصرالدین، عبید زاکانی، سید اشرف الدین حسینی، ایرج میرزا و استاد علی اکبر دهخدا که از نظر مولف سرداران طنز ایران هستند و بیشترین نقش را در زمینه طنز وو انتقاد و فکاهت و هجو و هزل در زبان و ادبیات فارسی داشته اند.
مشروطه در آذربایجان دو تفنگ و یک کلاه و سه حنجره نگاه داشته و از خطر نابودی نجات داد؛ آن دو تفنگ عبارت بود از تفنگهای ستارخان و باقرخان و کلاه حاجی مهدی کوزهکنانی (ابوالمله) که در مواقع حساس آن را محکم به زمین میکوبید و فریاد میکشید و سه حنجره نیز، حلقوم سه تن از پرخروشترین وعاظ و خطبا به اسامی شیخ سلیم، میرزا حسین واعظ و میرزا جواد ناطق بودند. چون این سه تن خطیب شهر که باید «خطبای ثلاثه» نامید، از اولین روزهای مشروطه داخل در کار و فعالیت بوده و عنوان بنیادگذاری داشتهاند، نویسنده در این کتاب به شرح حال این سه نفر و نقش آنان در مشروطیت آذربایجان پرداخته است.