سببیها جزء جهانیهای ذهن هستند و همواره در همه زبانها خود را نمایان میسازند. با توجه به اصل نسبیت زبان، واقعیتهای زبانی بر واقعیتهای جهان خارج منطبق نیستند و این عدم تطابق هم در عرصه واژگان و هم در دستور زبانهای مختلف خود را نشان میدهد. با توجه به تفاوتهای ساختاری زبانهای روسی و فارسی، امکانات زبانی برای بیان سببیها در دو زبان متفاوت است. بدین علت تداخل زبان مادری میتواند باعث ایجاد مشکلاتی در یادگیری و بروز خطاهای زبانی مربوط به بیان سببیها از طرف زبانآموزان باشد. با استناد به یافتههای زبانشناسی مقابلهای میتوان با مقایسه زبانها خطاهای محتمل را پیشبینی و برای ممانعت از وقوع آنها برنامههای صحیح آموزشی را تدوین کرد. مقاله حاضر خطاهای ایجاد شده مربوط به بیان سببیها را در گروه واژههای پایدار با حرف اضافه «от» و دلایل ایجاد تداخل زبانی و خطاهای ترجمهای را مورد بررسی قرار میدهد.
حروف اضافه در زبانهای پهلوی ساسانی و پارسی میانه ترفانی طیف نسبتاً گستردهای از مفاهیم را در برمیگیرند و در پیوند با اجزای گوناگون جمله، به تعیین نقش دستوری آنها نیز یاری میدهند. معانی برخی از حروف اضافه گاه تا حدی با دیگر حروف انطباق دارند؛ با این حال در بیشتر موارد ظرایف خاص خود را حفظ میکنند. در این مقاله مفاهیم و عملکردهای دستوری حروف اضافه در کتیبههای پهلوی ساسانی به همراه گزیدهای از متون پهلوی کتابی و پارسی میانه ترفانی بررسی و فهرست نسبتاً جامعی از آنها ارائه گردیده است. موارد گوناگون همراه با نمونههایی از متون نامبرده ارائه شدهاند تا شواهد لازم در اختیار خواننده قرار گیرد.
مقوله دستوری مصدر در زبان فارسی، از جمله موضوعهایی است که باید بیشتر دربارهاش تأمل و تحقیق کرد. در دستورهایی سنتی، مصدر هم اسم معرفی شده است و هم فعل، و در بررسیهای اخیر نیز به صورتی عمیق به این موضوع نپرداختهاند. براساس گرایش غالب در زبانفارسی، مصدر نوعی اسم است؛ اما شواهدی نیز در زبانفارسی وجود دارند که فعلیبودن (فعل گونهبودن) مصدر را اثبات میکنند. مصدرهای فارسی، قابلیت مجهولشدن، سببیشدن و نیز منفیشدن مانند فعلهای زماندار را دارند. در مقابل شواهد دال بر فعلیبودن مصدر، برخی شواهد نیز بیانگر اسمبودن مصدرهای فارسیاند که بررسی بیشتر درباره این مسئله را الزام میکنند. در این مقاله، ویژگیهای فعلی مصدر را بررسی کرده و ضرورت پژوهش عمقتر را درباره ویژگیهای اسم این سازه، برای محققان بیان کردهایم. رهیافت این مقاله، نگاه زایشی به مقولههای دستوری است.
در دهههاي اخير، «مجاز» به عنوان مهمترين منبع غنيسازي قاموس واژگان زبان، توجه زبانشناسان روس را به خود جلب كرده است. زبانهاي روسي و فارسي تصاوير كم و بيش متفاوتي از حركت را به دست ميدهند، در عين حال وجوه مشتركي دارند كه با توجه به تعلق آنان به دو خانواده زباني مختلف، جالب به نظر ميرسد. كاركرد فعل حركتي در گروه واژههاي پايدار فعلي - اسمي به علت كارايي گسترده در همه سبكهاي زبان قابل بررسي است. از ميان دستورنويسان فارسي، خسرو فرشيدورد اين دسته از تركيبواژهها را تحت عنوان «افعال مركب»، «تركيبات فعلي» يا «گروههاي فعلي ترجمهاي» بررسي كرده است. تكيه اصلي مقاله حاضر، بررسي مقايسهاي نقش فعل حركتي umu-xoumb در معناي مجازي و در قالب تركيبواژههاي پايدار است.
«ترکیب واژه یا ترکیب واژگانی» مانند جمله از واحدهای اصلی نحو است که در زبان فارسی نیز همانند زبان روسی اهمیت ویژهای در ساخت جمله دارد. ترکیب واژهها در زبان روسی از لحاظ ساختار به سه دسته تقسیم میشوند: ترکیبهای فعلی، اسمی و قیدی. در این مقاله تلاش شده است نحوه بیان ترکیبهای فعلی زبان روسی در زبان فارسی مورد بررسی قرار گیرد. این مقاله بر اساس ترکیبهای فعلی زبان روسی و ترجمههای آنها در زبان فارسی نوشته شده است.