مسعود در حدود 440 هجری در لاهور زاده شد. پدرش، سعد سلمان در دستگاه غزنوی منصب داشت و همراه مجدود بن محمود به عنوان مستوفی عازم هندوستان شد. وی در درگاه ابراهیم بن مسعود غزنوی بود و سپس پسرش، سیف الدوله حاکم هندوستان را در اشعار خود مدح می کرد. ولی به سبب حسد رقیبان، مورد بی مهری سیف الدوله قرار گرفت و به دستور سلطان ابراهیم به مدت ده سال در زندان های سو، دهک و نای حبس شد. وی بار دیگر در زمان سلطنت علاء الدوله مسعود، به مدت 8 سال در زندان مرنج گرفتار شد. وی در تمامی مضامین استاد بود ولی قصیده را عالی می سرود. او بزرگترین شاعر زبان فارسی در هندوستان است. دیوان اشعار وی شامل شانزده تا هفده هزار بیت اولین بار در 1318ق به چاپ رسید. مضامین جدید، انعکاس حالات و روحیات حبسیات او در شعر، سبب شهرت او شده است. وی شاعری مدیحه سراست. حسین لسان گزیده ای از اشعار مسعود سعد را به همراه تعلیقات و شرح کلمات دشوار در این چاپ به طبع رسانده است.
یکی از پژوهشهایی که باید در هند، سرزمین دیرینه زبان و ادب فارسی انجام پذیرد، تالیف و تدوین تاریخ ادبیات فارسی هند است. شکی نیست که برای تدوین تاریخ ادبیات فارسی هند قدم نخست آنست که این مخطوطات معرفی و تصحیح گردد و در معرض مطالعه و نقد اهل تحقیق قرار گیرد. دکتر اختر مهدی درباره شاه اجمل اله آبادی یکی از شعرای زادگاه خود اله آباد تحقیقی مفید انجام دادهاند و ضمن شناساندن تاریخ فرهنگی آن سامان و سهم اله آباد در تحول زبان و ادب فارسی شاه اجمل و نمونه های شعر او را نیز معرفی کردهاند.
مسعود سعد سلمان بیگمان بزرگترین شاعر قصیدهسرای دریزبان شبه قاره هند و یکی از شاعران طراز اول عصر دوم غزنوی و سبک خراسانی است. مسعود در قالبهای گوناگون قصیده و مسمط و ترکیببند و ترجیعبند و مثنوی و زغل و قطعه شعر سروده، اما هنر او بهویژه در قصیدهسرایی و امتیاز خاص او در حبسیات یا شعر زندان است که از نظر فزونی اشعار و بیان رنجها و مصائب و احوال روحی تباه و روزهای سیاه زندانی در تاریخ ادبیات ایران بینظیر و میان حبسیات مشهور ادب جهانی کممانند است. در این کتاب افزون بر اشارهای گذرا به شرح حال و آثار مسعود سعد سلمان، در هشت بخش گزیدهای از قصاید حبسیه، مدحیه، شکوائیه، نصایح و چیستان او و همچنین بخشی از غزلیات و انواع دیگر شعری او آورده شده است.
برای کسانی که با فرهنگ و تمدن ایران و شعر و ادب فارسی سروکار داشته و سالهایی از عمر خود را در بررسی ارزشهای این پدیده تاریخ و ادب، صرف کرده باشد، بسیاری از مرزها حدود و کیفیت خود را از دست میدهد و به طور کلی محدودیت جغرافیایی و مکانی از میان برمیخیزد، عاطفه و احساس از وراء این حدود به جستجوی آشناییهای دیرین میپردازد و دنبال یافتهای بیشتر و تازهتری میگردد. فارسی دری، این زبان شیرین رودکی و فرخی و سعدی و حافظ که برای انبوهی از مردم این قسمت جهان، زبان دل و احساس شده است ما را با بسیاری از همسایگان آنسوی مرزها پیوند میدهد، خصوصاً که تاریخ هم از گذشتهای بسیار دور تا روزگاری نزدیک به ما این پیوند و همبستگیها را طبیعی و آسان ساخته و برای ما گفتنیهای بسیار از خود به جای گذارده است.
فارسی دری زبانی که در طول بیش از هزار سال، تقریباً زبان رسمی مردم ایران شناخته شده، در آغاز متعلق به مردم کدام ناحیه از این سرزمین بوده یا به عبارت دیگر، این لغت، ابتدا راه خود را از کجا آغاز کرده است؟ در پاسخ این پرسش، سخن بسیار گفتهاند و هنوز هم جای سخن باقی است، چکیده مباحث و آنچه را که استادان و محققان ما از روی متون و نوشتههای قدیم برداشت کردهاند این است که: 1. زبان دری، زبان مردم شرق و شمال شرقی فلات ایران است که همراه دو عمال بوده است. 2. زبان دری، زبان مردم غرب ایران و یا از جمله زبانهای این ناحیه است.