بانوی شاعر فلسطین، فدوی طوقان در سال1917م. در شهر نابلس دیده به جهان گشود و در سال 2003م. در همان شهر دیده از جهان فرو بست. برادرش، ابراهیم طوقان از طلایهداران شعر مبارز در دهه چهل قرن بیستم بود. فدوی نزد برادر به فراگیری علوم ادبی و شعر پرداخت. او نخست در قالب کلاسیک، شعرهای رمانتیک میسرود. اما با پدیدآمدن نسل جدید شعرای مقاومت، مانند درویش و سمیح، او نیز با آنان همصدا شد. او با اشعاری رقیق و لطیف، احساسات پاک خود و هموطنانش را در برابر فاجعه دردناک فلسطین به تصویر کشیده است. او به عنوان یک زن به خوبی توانسته است دردهای ملتش را با نوایی حزنانگیز به گوش جهانیان برساند.
این مجله در موضوعات مقاله، هفتخوان، شعر افغانستان، معرفی، شعر ایران، شعر تاجیکستان، نقد و گزارش سامان یافته است. در بخش اول با عنوان مقالات چهار مقاله آمده که نگاهی به شعر مقاومت افغانستان، تأملی نمادشناختی در نامهای جغرافیایی مربوط به منطقه بلخ در شاهنامه، نگاهی به صلح و انساندوستی در شعر سعدی، و شعر جوان افغانستان عناوین این نوشتارها را شکل میدهند.
بسیاری از نویسندگان عرب، اهداف و فعالیتهای صهیونیسم را در فلسطین در آثار مذهبی مورد بحث قرار دادند و نظریات پارهای از آنان بسیار ارزشمند بود. از جمله تفسیر «نجیب عازوری» از تبدیل کشمکش تازه به وجود آمده به مبارزهای جدی بین نهضت صهیونیسم از یکسو و بیداری ملت عرب از سوی دیگر و همچنین پیشبینی او که این کشمکش تا پیروزی نهایی یکی از طرفین ادامه خواهد یافت. در این کتاب به مسئله فلسطین و شعر معاصر عرب در شش فصل پرداخته شده است.
طبیعت همواره عنصر اصلی و جداییناپذیر و خاستگاه دیرینه در مجال شعر و ادب بوده و نقش بسزایی در تحریک عواطف انسانی داشته است. به همین خاطر، بسیار مورد عنایت شاعران و ادیبان واقع شده است و بسیار اندک است که شعری زیبا جلوه نماید و بهرهای چندان از طبیعت نداشته باشد. با تحلیل و دقت نظر در دیوان این دو شاعر جلیلالقدر، وجوه مشترک و متفاوت بسیاری در زمینه وصف طبیعت دیده میشود. این مقاله بر آن است که طبیعت توصیف شده در اشعار این دو شاعر را تبیین و تحلیل کند؛ همچنانکه سعی در تبیین موفقیت این دو شاعر پرآوازه، با الهام از طبیعت دارد. «منوچهری دامغانی» از جمله مشاهیر شعرای فارسی زبان، در توصیف و نقاشی طبیعت، شاعری چیره دست میباشد که طبیعت را رساتر و محسوستر از آن نقاشی میکند. در سیر قافله شعر و ادبیات عربی به شاعری نام آشنا، «ابن رومی» بر میخوریم که طبیعت را روح و طراوت تازهای بخشید که گویا این طبیعت مجسم در اشعار وی، با خواننده، سر درون میگوید. با خواندن اشعار منوچهری، همواره طرب و نشاط خاص روح وی، به خواننده منتقل میشود. اما این رومی به خاطر مصیبتهای بسیاری که با آن مواجه بوده، اشعار حاوی یأس و تشاوم خاص را به خواننده منتقل میکند.
علم نحو، پایه و شالوده زبان و ادبیّات عربی است. این علم همواره راه پرفراز و نشیبی را پیموده است و بیشتر در قالب نظریّات نحوی «خلیل بن احمد» و شاگردش «سیبویه» بود، تا اینکه نخستین بانگ اعتراض علیه آن توسّط «ابن مضاء قرطبی» از اندلس به گوش رسید. او در کتاب خود «الردّ علی النحاه» به ردّ برخی از اصول نحوی از جمله بحث عوامل و علل پرداخت؛ البتّه، این کتاب آنطور که انتظار میرفت، نتوانست مورد توجّه اذهان قرار گیرد تا اینکه در چند دهه گذشته، افرادی چون «ابراهیم مصطفی»، «شوقی ضیف» و «مهدی مخزومی» با ارائه نظریّات جدید نحوی، پا به این عرصه نهادند و با هدف تسهیل در امر فراگیری زبان عربی، بر بسیاری از مسائل پیچیده نحوی چون: اشتغال، تنازع، افعال ناقصه و... قلم بطلان کشیدند. «ابراهیم مصطفی» در دانشگاههای «الأزهر»، «قاهره» و «اسکندریه»، به عنوان استاد علم نحو و در فرهنگستان زبان و ادبیّات عربی مصر، فعّالیّت مینمود. وی در کتاب «إحیاء النّحو» خود، سعی نموده تا به دور از تعصّب، مباحث نحوی را بر مبنای طبیعت زبان بیان کند. او معتقد است که نحویان قدیم در بیان مباحث نحوی، تحت تأثیر علل فلسفی قرار گرفتهاند. «ابراهیم مصطفی»، نظریّه نحویان، مبنی بر تأثیر عامل بر حرکات اعرابی را رد میکند و معتقد است حرکات اعرابی، دلالت بر معنایی دلالت دارد که متکلّم قصد آن را میکند.