سيدحسن حسيني يکي از شاعران بسيار تواناي معاصر است که بخش عمدهاي از اشعار خود را به توصيف دلاوريهاي مردانه فرزندان اين سرزمين در عرصه پايداري و مقاومت اختصاص داده است. بر غالب اين اشعار اصول حاکم بر مکتب رمانتيسم حاکم است؛ اما حسيني در سايه اعتقادات مذهبي، آرمانهاي انقلابي و تعهدات اجتماعي خويش، انديشهها و مضامين رمانتيکي را تعالي بخشيده و درونمايههايي بر آنها افزوده است که همگي در خدمت به تصويرکشيدن خون و شرف و نبرد جاودانه حق و باطل ميباشند. حسيني رمانتيسمي انتقادي ـ اجتماعي دارد. وي از بسياري از مظاهر زندگي مدرن انتقاد ميکند و معتقد است که عشق، انسانيت، پاکي، سادگي و حقيقت زندگي در اين عصر گم شده است. اين مقاله به روش تحليل محتوا به بررسي جلوههاي اين مکتب ادبي در شعر شاعر ميپردازد.
کتاب «غنچۀ باز در شرح گلشن راز» تألیف جلال الدین علی میر ابوالفضل عنقا، عارف سلسله اویسی در قرن سیزدهم هجری شمسی است. کتاب غنچۀ باز، شرح مثنوی «گلشن راز» با موضوعیت عشق و عرفان اسلامی است. این کتاب در قالب شعری مستزاد است. این مستزاد عرفانی، با اضافه کردن واژگان بر پایان هر مصراع مثنوی «گلشن راز» نگارش شده است و در واقع قالب مثنوی گلشن راز را به قالب مستزاد تغییر داده است.
تاریخ موسیقی شناختن مبدأ و منشأ موسیقی برای ما کمال استفاده را دربردارد، زیرا کشف این نکته به شناسایی ماهیت موسیقی کمک بسیاری مینماید، و به همین دلیل است که تا کنون دانشمندان و فلاسفه در این باره فرضیات متعددی داشتهاند. در دورههای اخیر، دانشمندان و محققان، با تحقیق در احوال ملل ابتدایی وحشی و نیمهوحشی، طریق مطمئنتری برای تحقیق در این زمینه برگزیدهاند. فرانسویان قبل از دیگران به مطالعه در این باره پرداختند.موسیقی کلاسیک اصطلاحی عام است که به موسیقی هنریِ اروپا اطلاق میشود. شروع این موسیقی را از سدههای میانه در حدود سال ۵۰۰. م میدانند.دورهٔ کلاسیک سالهای ۱۷۳۰ تا ۱۸۲۰ م را شامل میشود. قرن هجدهم مصادف بود با جریان روشنفکری یا آزادی اندیشه از بند خرافات، که در آن طغیانی علیه متافیزیک و به نفع احساسات معمولی و روانشناسی تجربی و عملی، علیه آیین و مراسم تشریفاتی اشرافی و به نفع زندگی طبیعی و ساده، علیه خودکامگی و به نفع آزادی فردی، علیه امتیازات و حق ویژه و به نفع حقوق مساوی مردم و تعلیم و تربیت همگانی صورت گرفت. در این دوره، برای اولین بار در موسیقی، این فکر ظهور کرد که موسیقی در حقیقت همانند دیگر هنرها مقصود و هدفی ندارد، بلکه صرفاً بهخاطر خودش وجود دارد؛ یعنی موسیقی برای خودِ هنر موسیقی موجودیت مییابد. پس از دورهٔ کلاسیک با هنر موسیقی برپایهٔ ایدهٔ «هنر بهخاطر هنر (هنر برای هنر)» برخورده میشد. هنر در این دوران، بیشتر متوجه سادگی است تا تزئینات ماهرانهٔ دوران باروک، ولی درزمینهٔ موسیقی، این رویکرد بهعکس اتفاق میافتد. برخلاف دورهٔ باروک، در دوران کلاسیک، حالتهای مختلف و متضادی در ارائهٔ احساس در موسیقی وجود دارد. بافت موسیقی کلاسیک نیز بیشتر هموفونیک است تا پلیفونیک. از هنرمندان برجستهٔ این دوره میتوان از هایدن، موتزارت و بتهوون نام برد.موسیقی دوره رمانتیک به موسیقی دورهای از موسیقی کلاسیک غربی گفته میشود که از اواخر قرن هجدهم میلادی آغاز گشت. این موسیقی با نهضت رمانتیک مربوط است. این سبک از نظر زمانی پس از دوره کلاسیک و تا حدی در تقابل با آن ظاهر شد. هنرمندان رمانتیک بیشتر به احساسات و عوامل شخصی و درونی خود توجه داشتند. آنها دنیای خیال و رویا، افسانههای کهن، سرزمینهای دوردست و ناآشنا و هم چنین عواملی را که از زندگی عادی و روزمره فاصله داشت هدف اصلی آثارشان قرار میدادند، بر خلاف آثار کلاسیکها که در آن عقل، منطق و استدلال بر احساسات و عواطف غلبه دارد، آثار هنرمندان رمانتیک سرشار از احساسات و عواطف انسانی است. سبک رمانتیک سالهای ۱۸۲۰ تا ۱۹۱۰ م را شامل میشود. در این دوره، احساسات نقش بسزایی در موسیقی پیدا میکند. موسیقی در این دوره بهصورت ابزاری در دست آهنگساز مطرح کردن احساسات شخصی اوست. معروفترین آهنگسازان و موسیقیدانان این سبک شوپن، لیست و مندلسون هستند.این دوره را دورهٔ مدرنیسم یا نوگرایی موسیقی کلاسیک میدانند. آهنگسازان این دوره هرچه بیشتر سعی کردند تا کارهای خود را از سبکهای گذشته متمایز و از باورها و قانونهای گذشته عبور کنند.
مولانا وظيفه انتقال بخشهاي مهمي از روايتهاي داستاني خويش را به عهده گفتگوها نهاده است برخي از اين گفتگوها مخاطب خاصي ندارد؛ به بياني ديگر، يکي از قهرمانان داستان يا خود راوي در لحظههاي عاطفي و هيجاني شديد به گفتگو با خود ميپردازد و از اين راه، هم به پيشبرد ماجراهاي داستاني کمک ميکند و هم پرده از محتواي ضمير خودآگاه يا ناخودآگاه خويش بر ميدارد تا خواننده نسبت به آنها اطلاع يابد و بدين طريق، تکگوييهاي مثنوي شکل ميگيرد. تکگويي بر اساس هدف نويسنده، ساختار و شکل زباني خويش به سه نوع، 1. دروني 2. نمايشي و 3. حديث نفس يا خودگويي تقسيم ميشود. گونههاي تکگويي در تبديل زاويه ديد بيروني به دروني نقش بسيار مهمي دارد و غالبا با شيوه اصلي روايت مولانا تناسب کامل دارد که داستانها را با کانون روايت کاملا باز و از زاويه ديد داناي کل آغاز ميکند؛ اما بتدريج زاويه ديد و کانون روايت خود را بسته و محدود ميسازد. اين مقاله که به شيوه سندکاوي تهيه شده و نتايج خود را به شکل تحليلي ـ توصيفي ارايه داده به منظور بررسي گونههاي مختلف تکگويي در مثنوي به نگارش در آمده است.
مقاله حاضر به منظور بررسي مفهوم ولي و ولايت ـ كه يكي از مهمترين عناصر تصوف اسلامي است ـ به شيوه سند كاوي نوشته شده است. در اين گفتار پس از بررسي چشماندازهاي گوناگون درباره ويژگيهاي ولي و ولايت، تاثير فرهنگ شيعي بر مجموعه آثار صوفيه نشان داده شده، سپس انواع ولايت، صفات و شرايط ولي، تعداد اوليا و مراتب ولايت مورد بحث قرار گرفته است. از آنجا كه طريقت حول محور ولي و پير شكل ميگيرد، ميتوان نتيجه گرفت كه به اعتقاد صوفيه و در تحليل نهايي، پير چيزي جز نفس طريق و مسير سالك نيست، از اينرو در پرتو شناخت دقيق پير و ولي، ميتوان بسياري از نكتههاي تصوف اسلامي را تجزيه و تحليل نمود.