«ادبيات مهاجرت» ايتاليا در واپسين دهه سده گذشته از سوي طيف گوناگوني از نويسندگان مهاجر به اين کشور که سوداي برقراري ارتباط با جامعه ميزبان و اثبات وجود خويش را در بطن آن در سر مي‌پروراندند، پايه‌گذاري شد. اين ادبيات با روايت از دنياهاي دور، ناهمساني‌ها و ناسازگاري‌هاي ناشي از هجرت و دوپارگي وجودي که مهاجران با آن دست به گريبانند، قوام يافته؛ و تا اکنون به معرفي هويت‌هاي بازيافته و بازساخته اين کوچ‌نشينان قلم به دست، همت گمارده است. در اين جستار به بررسي چهار اثر از نويسندگان نامي زن مهاجر پرداخته شده است. ملاک گزينش اين آثار، پرداختن به پديده بارداري و مادرشدن بوده است. با تحليل آثار منتخب، افزون بر بازنماياندن نشانه‌هاي اتوبيوگرافي موجود در آثار، با هدف تاکيد بر نقش ابزاري ادبيات در به تصوير کشيدن پديده‌ها و تحولات اجتماعي و در نهايت پرده‌برداري از تصوير نويني که قهرمانان زن از دنياي پيرامون و آينده در ذهن پرورانده‌اند، برخي عوامل موثر بر اين پديده‌ها مورد کاوش قرار گرفته است. واکنش قهرمانان زن در شرايط نامطلوبي، همچون بارداري ناخواسته، تلاش خودآگاه يا ناخودآگاه آنان در جهت احقاق حقوق خويش و دست‌يابي به جايگاهي درخور، از جمله اين عوامل‌اند. همچنين در ادامه مشاهده مي‌شود، چگونه افکار زن محور نويسندگان اين آثار، به ظهور انديشه‌هاي مردستيز در قهرمانان زن مي‌انجامد. زناني که از قدرت مسووليت‌پذيري و تدبير بيشتري نسبت به مردان بهره‌مندند و آگاه از سلطه مردانه‌اي که قرن‌ها به آنان روا داشته شده در پي برانداختن سنت غيرانساني برتري جويي مردان برآمده و براي احراز نقشي محوري در عرصه وجودي خويش مي‌کوشند.

منابع مشابه بیشتر ...

649aef7a15924.jpg

سفر مهاجرت در نخستین جنگ جهانی

رضاعلی دیوان بیگی

رضا علي ديوان بيگي ؛ وكیل مجلس، سناتور، استاندار، در 1272 متولد شد. بعد از انجام تحصیلات مقدماتى وارد مدرسه‏ى سیاسى گردید و دوره‏ى آن مدرسه را پایان داد و به استخدام در وزارت امور خارجه درآمد. در جنگ جهانى اول كه عده‏اى از ایرانیان مهاجرت كردند و دولت موقت تشكیل دادند، دیوان‏بیگى هم جزو آنها بود. چندى در كرمانشاه و حلب و موصل و استانبول به سر برد، مدتى هم در قفقاز اقامت گزید. پس از مراجعت به ایران، مجددا وارد وزارت امور خارجه شد و به ریاست اداره رسید. بعد از كودتاى 1299 به داور پیوست و عضو حزب رادیكال گردید و خود را كاندیداى نمایندگى مجلس نمود. در دوره‏ى پنجم با كمك داور و تیمورتاش، از بلوچستان وكیل مجلس شد و به انقراض قاجاریه راى داد. در مجلس موسسان نیز عضویت پیدا كرد. در ادوار ششم و هفتم نیز نماینده‏ى مجلس بود تا به پیشنهاد تیمورتاش و حمایت داور، حكمران گیلان گردید. چند سالى حاكم آنجا بود، بعد به حكومت مازندران منصوب شد، بعد حكمران خوزستان شد. بعد از سال 1320 استاندار گیلان و سپس استاندار خوزستان گردید. در انتخابات دور اول مجلس سنا از خوزستان سناتور شد. در دوره‏ى دوم سنا همچنان سناتور بود. وى مردى باسواد و نویسنده و حراف بود. در مجلس سنا از لوایح دولت تنقید مى‏كرد و از طرف مجلس سنا عضو كمیسیون خلع ید به شدت مخالفت كرد. همچنین جزو مخالفین قرارداد نفت با كنسرسیوم بود. مجموعه نطقهاى وى در مورد نفت چندین بار به صورت كتاب، چاپ و منتشر گردید. از سال 1336 كه مجلس سنا وضع دیگرى پیدا كرد، او را سناتور نكردند. وى در ایام بازنشستگى، به تحریر خاطرات خود پرداخت. مقالات متعدد و مستندى در مورد قرارداد 1919 و وثوق‏الدوله در سالنامه‏ى دنیا انتشار داد كه حاوى نكات ارزنده‏اى بود. كتابى به نام سفر مهاجرت تنظیم و انتشار داد كه در نوع خود حائز اهمیت است. وی سفر ‏گروهی از آزادی خواهان به بغداد و عثمانی و تشکیل دولت موقت شرکت داشت. وی با تیزبینی خاصی به ‏تحلیل وقایع عثمانی پرداخته و ریشه های تفکر پان ترکیسم دولتمردان عثمانی و بهانه‌هایی را که آنان ‏برای اعمال وحشیانه و خشونت بار خویش می‌آورند مورد بررسی قرار داده است. او در یادداشت های دوران ‏زندگی سیاسی خود دربارۀ ترک های جوان می نویسد:‏ «آن موقع امور ترکیه در دست فرقۀ ترک اجاقی یا به عبارت دیگر ترک های جوان می بود. رهبری این ‏فرقه تندرو را طلعت پاشا و انور پاشا به عهده داشتند. یکی به اصطلاح روز وزیر اعظم بود،یعنی نخست ‏وزیر و دیگری وزیر جنگ و هر دو فرمانروای مطلق. اینها شش سال قبل از شروع جنگ جهانی اول به ‏اتفاق جمال پاشا، انقلاب راه انداختند. سلطان عبدالحمید مستبد را وادار به صدور فرمان مشروطیت ‏نمودند. بعد او را کنار گذاشتند، سلطان محمد درویش و گوشه گیر را خلیفه کردند و خود حکومت را در ‏دست گرفته برای انجام اصلاحات داخلی اتصالاً از دولت امپراتوری آلمان کمک مالی و فنی دریافت ‏نمودند. آن قدر که بر اثر نفوذ مستشاران آلمانی عاقبت دولت عثمانی مجبور شد به طرف داری از دولت ‏آلمان با روس و انگلیس بجنگد.‏ مرام فرقه ترک اجاقی از این قرار بود:‏ اول: حفظ مملکت پهناور عثمانی در مقابل تحریکات دول استعمار طلب اروپایی دوم: اجرای پان ترکیسم یعنی احیاء و اشاعۀ فرهنگ ترکی در مناطق ترک زبان و سرانجام انضمام آن ‏مناطق به امپراتوری عثمانی سوم: گسترش نفوذ خلیفۀ عثمانی در ممالک اسلامی که به این ترتیب عثمانی به اوج قدرت برسد».‏ دیوان بیگی، که خود شاهد تبعید ارمنیان و وضع غم انگیز آنان بوده است، گوشه‌ای از ماجرای تبعید را نیز شرح ‏می‌دهد و می‌گوید:‏ «اکنون می دانیم که این تبعیدها پایان و مقصدی ندارد بلکه هدف این بود که قربانیان در جریان این ‏آوارگی ها زیر پوشش تبعید نابود شوند. در آن سفر چیزی که مایۀ تأسف و تحیر گردید جریان کوچ چند ‏صد هزار خانواده نگون بخت ارمنی که پس از وقوع قتل و غارت ارامنه در ولایت وان جدا شده بودند و ‏اکثراً پیر زن و زن و بچه پا برهنه و گرسنه بودند که سربازان ترک آنها را در زیر آفتاب سوزان پای پیاده ‏در بیابان ها می گرداندند»‎. یادداشت های دیوان بیگی هنگام ورود به بادکوبه، در عین حال که بیان گر خشونت های عثمانی در ‏قبال ارمنیان است، نشان می دهد که کارپردازان حکومت چگونه از این دستاویز، یعنی ادعای خیانت ارمنیان به ‏امپراتوری عثمانی، به بهترین وجه بهره برداری می کردند.‏ «در اواخر تابستان قشون ترک موفق گردید بادکوبه را بگیرد. من، بیست و چهار ساعت بعد، شبانه با یک ‏قطار سرباز بر عازم آن شهر شدم ... صبح آن شب آفتاب تازه طلوع کرده بود که از ایستگاه راه آهن ‏بادکوبه با کمک دژبانان ترک، یک درشکه مرا به قنسولخانه ایران رساند.شهر خالی از جمعیت به نظر می ‏آمد.در بعضی نقاط تعفن اجساد ارمنیان کفن و دفن نشده هوا را مسموم نموده بود».‏ دیوان بیگی، که خود از شقاوت عثمانی‌ها نسبت به ارمنیان متأثر شده بود، در ملاقات با رئیس ستاد ‏لشکریان عثمانی به این جنایات اعتراض می‌کند. شرح این ماجرا در جلد اول یادداشت‌های دوران زندگی ‏وی چنین آمده است:‏ «‎ هنوز در گوشه و کنار شرح کشتن ارمنی‌ها با شقاوت و قساوت ادامه دارد تروریست های محلۀ کارگران ‏نفت (چونی گورود)، که ‏آنها را قورشچی می‌نامند، اطفال بی گناه ارمنی را کت بسته ردیف به زانو می نشاندند و شرط می‌بستند که ‏هرکس بتواند با یک ضربه قمه سر از تن آن فلک زده‌ها جدا کند هزار منات، یعنی یک تومان، جایزه ‏می‌گیرد»

6489e2d6ed148.jpg

زندگی و مهاجرت آریاییان بر پایه گفتارهای ایرانی

فریدون جنیدی

برای ایرانیان از روزنه چشم بیگانگان به جهان نگریستن ره رستگاری نیست و از دیدگاه آنان به ایران نگریستن مایه شرمساری است!» و بر پایه‌ی همین باور، همه‌ی یافته‌ها و گفته‌های غربیان درباره‌ی تاریخ این سرزمین اهورایی را به کناری می‌گذارد و خود می‌کوشد بر پایه‌ی «گفتارهای ایرانی» و در بالای همه شاهنامه و اوستا به ردیابی زمان‌های تاریک این تاریخ بپردازد. این گونه است که در پیش‌گفتار چاپ سوم با سربلندی می‌نویسد: «خوشبختانه در این زمان بیست و شش ساله بسا از تیرگیهی سرگذشت نیکان ما که با آشوب و ویرانی و سوختار و کشتار دیگران پدید آمده بود، روشن شد، از آنمیان، پیدا شدن ۵۴ کوزه آب کردن مس ششهزار ساله در اریسمان کاشان که تاریخ درست آغاز هنگام فریدون را براست داشت، و روشن کرد… و نیز پیدا شدن یک گلنوشته در هلیل رود بلوچستان که پانسد سال پیشتر از کهنترین نوشته‌های نگاره‌ای سومر پدیدار شده بود و پدیدائی نوشتن و دبیری را در ایران نشان داد… و پیدا شدن «کوس» پایتخت آریائیان پس از ستم بابلیان نزدیک شهر آمل… این گونه است که جنیدی می‌کوشد بر پایه‌ی گفتارهای کهن ایرانی و از میان نمادهای گوناگون نکته‌های روشنگر تاریخی را بیابد و با یاری‌گرفتن از یافته‌های زمین‌شناسی و باستان‌شناسی «تاریخ مدون» آریاییان را دریابد و بازنماید و چه بسا در این راه دشوار و پرسنگلاخ کام‌یابی‌هایی هم داشته است. نویسنده، پژوهش خود را با چگونگی آفرینش آغاز می‌کند و بررسی‌هایش را تا زمان مرگ فریدون و «جدائی کامل کشورهای آریائی» دنبال می‌کند. پس از جستارهای آغازین درباره‌ی آفرینش و بشر نخستین و پیدایی پادشاهی از دوره‌ی فرواک (سخن‌گویی بشر) یاد می‌کند؛ سپس به بازیابی نماد اژدها می‌پردازد و آن را برابر با آتش‌فشان بر می‌شمرد. در دوره‌ی هوشنگ خانه‌سازی، پیدایی آتش و قانون بررسیده می‌شود. در بخش دیگری از کتاب نویسنده تاریخ پیدایی سلاح و رام‌کردن اسب و دیوان و نویسندگی و خط و پیدایش دین را تا دوره‌ی تهمورس می‌رساند. یافته‌های تمدنی و پیش‌رفت‌های فرهنگی آریاییان هم‌چون سرشتن گل و سفال‌سازی و خانه‌سازی و پیدایی فلز و فلزکاری و دوره‌ی مادرسالاری و… تا دوره‌ی فریدون ردیابی می‌شود و سرانجام جدایی کشورهای آریایی در زمان فریدون به انجام می‌رسد. این پژوهش می‌تواند – و باید – بنیادگذار شاخه‌ای نوین باشد از دانش شاهنامه‌پژوهی و ایران‌شناسی تا از این راه زوایای گنگ و تاریک تاریخ ایران روشن شود.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

58158faa1350f.PNG

بازسازي هويت در «ادبيات مهاجرت» ايتاليا

«ادبيات مهاجرت» ايتاليا، نو پا و از بسياري جهات هنوز ناپخته است که نسبت به ديگر کشورهاي اروپايي، با تاخير بسيار در دهه نود قرن گذشته شکل گرفت. اين ادبيات به از ميان برداشتن مرزها و روايت ناگفته‌ها مي‌پردازد، از تولدي دوباره، واقعيت نيافتن يک رويا و از اميدي پايدار به تحقق ﺁن سخن مي‌گويد. نويسندگان اين ادبيات، با بهره‌گيري از واقعيت، زندگينامه شخصي و تخيل، ﺁثاري را مي‌ﺁفرينند که پيوند ميان ايتالياي حال حاضر و گذشته مهاجر را به تصوير مي‌کشد، تصويري رنگارنگ که در بسياري از موارد، از چشم نويسندگان ايتاليايي پنهان مانده است. در اين جستار، پس از بررسي چگونگي پيدايش «ادبيات مهاجرت»، مي‌کوشيم دريابيم چگونه سرزمين ميزبان مي‌تواند به مکاني ﺁبستن نبوغ بدل شود. چگونه تجربه ترک وطن مي‌تواند سبک جديدي از ادبيات را پايه گذارد. و در نهايت، چگونه روايت از دنياهاي دور، ناهمساني‌ها و ناسازگاري‌هاي ناشي از هجرت، خلايي را که در وجود مهاجر موج مي‌زند و حسب يگانگي‌اي که با آن وجود پيوند خورده است، همراه با ساير موضوعاتي که «ادبيات مهاجرت» به ﺁنها مي‌پردازد همه و همه به يک موضوع واحد يعني همان هويت دو پاره و گم گشته مهاجر مي‌انجامند.

پژوهش‌ها/پژوهش‌های عمومی ادبی
مقاله