بی‌شک ضرب‌المثل‌ها دامنه بزرگ از زندگانی بشر را پر کرده است، بنابراین بنظر نگارنده برای آنها ارزشی فراوان وجود دارد، که از شعر کمتر نیست، چه نزد ملل مختلف و چه خواص، و اگر ادعا کنیم که جایگاه ضرب‌المثل‌ها در مرتبه دوم بعد از شعر قرار گرفته است، گزاف نگفته‌ایم. برای دسترسی به ماهیت ضرب‌المثل و شناخت انواع آنها به مطالب زیر پرداخته شده: تعریف ضرب‌المثل از نظر لغت و اصطلاح، معانی گوناگون دامنه ضرب‌المثل‌ها، نقش قرآن کریم و رسول عظیم (ص) و امیر سخن علی (ع) و ادیبان در ضرب‌المثل‌ها، بیان نظرات ابن ابی‌ الحدید در این باره، و مطالب دیگر.

منابع مشابه بیشتر ...

593e8b80715e7.png

واژه‌ها و مثل‌های شیرازی و کازرونی

علی نقی بهروزی

در این کتاب متجاوز از پنج هزار لغت و ضرب‌المثل گردآوری شده است. در خصوص املای کلمات آنچه صحیح‌تر به نظر می‌آمده، ضبط شده است. کوشش شده است که حتی‌الامکان از ضبط لغات ادبی که در فرهنگ‌ها ذکر شده خودداری شود. برای درک مفهوم کامل بعضی از اصطلاحات ناگزیر لغاتی آورده شده که محلی نبوده و واژه‌ای است فارسی که به وسیله همه فارسی‌زبانان بکار می‌رود. برای تعیین مفهوم و مورد استعمال هر کلمه مثال‌هایی از نظم و نثر بعد از هر لغتی ذکر شده است تا مفهوم کلمات به‌خوبی درک شود. به منظور درک معنی کامل افعال مرکب، افعال بد و صورت لازم و متعدی ذکر شده است. ضرب‌المثل‌ها در ذیل همان کلمات اصلی ذکر شده است؛ برای مثال «گَندِه خر» و «وای به حال گَنده فروش» در ذیل کلمۀ «گَنده» ذکر شده است. نام، شهرت و تخلص شعرایی که از اشعار آنان به طور نمونه استفاده شده، در پایان کتاب درج شده است. در این مجموعه هر جا واژه، ضرب‌المثل یا اصطلاحی از کازرون و دشتستان ضبط شده، مشخص گردیده است.

5884d52f5e74f.PNG

منشأ ضرب‌المثل «نوشدارو بعد از مرگ سهراب»

ابوالفضل خطیبی

گویا کهن‌ترین منبعی که در آن به این ضرب‌المثل اشاره شده، دیوان اثیرالدین اخسیکتی (ص 422) شاعر قرن ششم هجری است. همه می‌دانند که این ضرب‌المثل معروف ریشه در داستان رستم و سهراب دارد و هم در امثال و حکم دهخدا و هم در کتاب‌های مربوط به ریشه تاریخی ضرب‌المثل‌های فارسی به این نکته اشاره شده است. اما آنانی که پایان این داستان را در شاهنامه نیک به یاد دارند می‌دانند که اصلا نوشدارویی به سهراب نرسید که دیر برسد. رستم پس از آنکه پهلوی پور جوان را به خنجر می‌درد، گودرز را نزد کاووس می‌فرستد تا برای درمان زخن سهراب نوشدارو بفرستد، ولی کاووس از این کار سر باز می‌زند و گودرز دست خالی ررهسپار میدانگاه می‌شود و به رستم می‌گوید بهتر است خودت به کاخ کاووس بروی و با درفشان کردن جان تاریک پادشاه، نوشدارو را از او بگیری.