امروزه استفاده از تئاتر به عنوان شيوهاي موثر و روشي جديد براي آموزش، تعليم، تربيت و درمان کودکان و نوجوانان مورد توجه فعالان تئاتر و هنرهاي نمايشي قرار گرفته است. در اين شکل استفاده از تئاتر، بر جنبه کاربردي نمايش تاکيد ميشود و درام کاربردي براي کودکان و نوجوانان زمينههاي رشد ذهني و فکري آنها را فراهم ميکند. مثنوي مولانا سرشار از داستانهايي است که علاوه بر قابليتهاي نمايشي داراي محتوايي درماني، آموزشي و تربيتي هستند. داستانهاي انتخاب شده در اين پژوهش که به تفکيک بررسي شدهاند، در رهايي کودکان و نوجوانان از رنجهاي عاطفي، جرأت ايجاد رفتارهاي جديد، آيين زندگي اجتماعي، روحيه فداکاري و از خود گذشتگي، اصلاح و پرورش ذهنيت، بهبود مهارتهاي ارتباطي، ايجاد و بروز خلاقيتهاي فردي، درگيري و کنجکاوي در مسائل، ايجاد اعتماد به نفس، سخنوري و ارتقاي بينش درباره حوادث و سازش با آنها بسيار موثرند. نويسندگان در پژوهش حاضر با انتخاب و بررسي 32 داستان از داستانهاي مثنوي، ضمن برشمردن ويژگيهاي داستانهاي انتخاب شده، سعي دارند قابليت اين داستانها را براي اقتباس جهت تبديل به نمايشهاي خلاق، تربيتي، آموزشي و درماني به اثبات رسانند.
ماخذ اصلی کتاب تاریخ بلعمی، تاریخ طبری است اما در حقیقت اقتباسی است از آن نه ترجمه کامل. نویسنده و مترجم آن بلعمی وزیر منصوربن نوح است که به فرمان آن پادشاه از 352 هجری به ترجمه و تلخیص تاریخ طبری آغاز کرد و از منابع دیگر نیز استفاده نمود. از این کتاب نسخه های خطی متعدد در دست است و یک بار هم در هندوستان طبعی مغلوط شده است. قسمتی از این کتاب که از آغاز تا اسلام را در برمیگیرد توسط وزارت فرهنگ و به تصحیح ملک الشعرای بهار و محمد پروین گنابادی در سال 1341 چاپ شده قسمتی دیگر که مربوط به حوادث سالهای 15 تا 132 هجری است بوسیله بنیاد فرهنگ ایران از روی نسخه محفوظ در آستان قدس رضوی در سال 1344 چاپ عکسی شده است.
پس از گذشت حدودا چهل سال از عمر سینمای ایران به جهت بالا بردنبار عاطفی فیلم و به ویژه در مضامین خانوادگی و ملودرامهای وطنی، در سالهای دهه چهل، کودکان نیز گهگاه در فیلمهای فارسی حضور پیدا می کنند. اما این حضور به تنهایی نمی تواند سرآغاز فیلم کودک در تاریخ سینمای ایران باشد. چرا که سینمای کودک، ویژگیهای خاص خود را دارد و برای مخاطبان خاص خود نیز تولید می شود و فیلم های سینمایی به دلیل جامعیت و عمومی بودن شیوه بیان و پیام آن نمی تواند پاسخگوی این نیاز باشد....
شاهنامه فردوسی، بزرگترین اثر حماسی ادب فارسی، با داشتن داستانهایی با ویژگیهای مدرن و امروزی، راه را بر نظریههای ادبی متاخر برای آزمون، مقایسه و تطبیق باز کرده است. روش ولادیمیر پراپ روسی یکی از بهترین شیوههای تحلیل و طبقهبندی ریختشناسی داستانها و قصههای اساطیری و حماسی شاهنامه به جهت ماهیت خاص آنها است. نوشته حاضر با بهره گرفتن از شیوه پراپ، که کارش را بر پایه کنش شخصیتها نهاده است، به تحلیل داستان سیاوش میپردازد. تطبیق داستان سیاوش با نظریه پراپ، فرضیه علمی و اساسی این تحقیق است. در این بررسی نشان میدهیم که این روایت با مقداری جابجایی در کنشهای اشخاص قصه، کاملا با خویشکاریهای ارائه شده توسط پراپ هماهنگ است. بیست و پنج خویشکاری اصلی و فرعی موجود در این داستان، نشاندهنده و گواه این مدعاست. کنش ها بین پنج شخصیت اصلی تقسیم شده است و کنش «مصیبت»، «فریب کاری» و «عمل قهرمان»، عناصر جدایی ناپذیر و تکرار شونده داستان هستند. روند داستان، عبور از آرامش به اوج فاجعه با سه حرکت است و سه حرکت موجود در داستان با وجود مضمون و ظاهری متفاوت، دارای ساختاری واحد هستند.
بخشي از کتاب بياض و سواد تاليف خواجه ابوالحسن علي بن حسن سيرجاني در سفينه تبريز موجود است. اين بخش باقي ماندهاي از يک تلخيص البياض و السواد است و بيشتر دربرگيرنده اقوال کوتاه آن است. بررسي اين باقي مانده نشان ميدهد که ابوالمجد محمد بن مسعود تبريزي، کاتب سفينه، در کتابت اين بخش اغلاط و تصحيفات فراواني مرتکب شده است. نادرستيهاي کتابتي او را ميتوان در چند بخش دستهبندي کرد: تصحيف در عناوين ابواب، تصحيف آيات قرآن، تصحيف احاديث، تصحيف اعلام، افتادگيها در متن، افزودگيها در متن، نقاشي از روي متن، و بيتوجهي به معناي کلام.