شاهنامه فردوسي به دليل ويژگيهاي منحصر به فردي چون اشتمال بر تاريخ و فرهنگ ديرينه و پرافتخار ايران زمين، توجه همه طبقات مردم ايران از جمله عوام را به خود جلب كرده است. يكي از نمودهاي توجه عوام به شاهنامه را ميتوان در امثال رايج در بين آنها مشاهده كرد. مصراعها، ابيات و مضاميني از شاهنامه كه به عنوان مثل بر سر زبانها افتاده يا مثلهايي كه حول داستانها، شخصيتها، سراينده و خود واژه شاهنامه شكل گرفته است، از نفوذ گسترده و عميق شاهنامه در «حكمت توده» حکايت دارد. هدف اين مقاله بررسي نقش و سهم فردوسي و شاهنامه در مثلهاي فارسي موجود در امثال و حکم دهخدا و کندوکاو در اين مثلهاست. براي اين منظور با دو رويكرد اثرمحور و مثل محور به بررسي امثال ماخوذ از شاهنامه پرداخته و اين امثال را از لحاظ گونهشناسي و موضوعي مورد بررسي قرار دادهايم. در پايان نيز به بررسي دلايل فراواني امثال و حکم ماخوذ از شاهنامه و تفکيک مثلها و ارسال المثلهاي شاهنامه پرداختهايم.
در کتاب فرهنگ امثال القرآن ابتدا معانی لغوی و اصطلاحی مَثَل و نیز دیدگاه دانشمندان مسلمان و غیرمسلمان دربارٔ آن بیان شده است؛ سپس مثلهای قرآن کریم با موضوعات مختلف و همراه با معادلهای فارسی هر یک درج شده است. گفته شده است که بحث از امثال قرآن از جمله مباحثی است که از دیرباز موردتوجه بسیاری از علما و اندیشمندان قرار گرفته است. تمام تفاسیر شیعی و سنی بهخاطر طبیعت بحث از تفسیر قرآن، هنگام رسیدن به آیات تمثیلی قرآن کریم، تأملی درخور و شایسته از خود نشان دادهاند؛ نهتنها در تفاسیر بلکه در کتابهایی که بهطور مستقل در اینباره به رشتهٔ تحریر درآمده است.
ویژگی اصلی این پژوهش، کنکاش باستانشناسانه و روانشناسانه دربارهی شخصیتها و فضای اجتماعی و سیاسی داستانهای "شاهنامه" است. به باور نگارنده: "شاهنامه دارای دو بخش است که به طور کامل با هم تفاوت دارند. ویژگیهای ساختی، زبان شناسی، جهانبینی و مانند اینها در هر دو بخش چنان ناهماهنگ و ناهمخوانند که میتوان گفت دارای دو اندیشه، دو استعداد، و دو پسند جداگانه و نایکدستاند. برای نمونه در یک بخش سستی و ناپایداری جهان، بنیان جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی نویسنده را میسازد؛ ..... بر این اساس میتوان شاهنامه را بر دو بخش جداگانه بخشبندی کرد بخش نخست از آغاز شاهنامه تا پایان شاهنشاهی (= امپراتوری) کیخسرو به همراه داستان رستم و اسفندیار است که شاهنامهی اصلی نامیده میشود و بخش دوم از آغاز پادشاهی لهراسب تا پایان شاهنامه (بدون داستان رستم و اسفندیار) است که آن را شاهنامه افزوده نام نهادهایم. شاهنامهی افزوده نوشتهی فردوسی است؛ اما شاهنامهی اصلی نویسندهی دیگری دارد که باید برای یافتن نامش در تاریخ و تاریخ ادبیات کاوش کرد. کتابی که پیش رو دارید کوشیده تا این نظر را که کل شاهنامه نوشتهی یک تن نیست به اثبات برساند".
داستان رستم و سهراب که از نظر استحکام و ساختار و جوهر انسانی و هنری با بهترین تارژدی های جهان پهلو می زند یکی از داستانهای فرعی شاهنامه است که هرچند در ظاهر کاملا جانبی و منتزع از جریان کلی کتاب به نظر میآید، با این حال در به کمال رسانیدن چهره واقعی رستم و کاووس و حتی پهلوانان کم اهمیت تری نظیر گودرز و گیو و طوس و زواره، از اهمیت والایی برخوردار است و به این تعبیر می تواند در متن حماسه ملی ایران جای گیرد. هرچند اصل داستان از یک ساختار کلی جهانی و نمونه مکرر داستان پردازی پیروی می کند و همانند آن در ادبیات کهن بسیاری از ملل جهان هست؛ با این حال تازگی، کشش و کمال این داستان "قولی است که جملگی برآنند" و این امر می تواند بیش از هر چیز به آفرینش هنری و دست مایه شاعری فردوسی بازبسته باشد...
این کتاب بر آن است تا به شیوهای تحقیقی و مستند به منابع و مدارک مربوط، نشان دهد اولا فرهنگ و شعر و ادب فارسی، در ورای اشارات و تلمیحات و رموز و مظاهر گوناگون، بر چه پشتوانه سرشاری از اندیشه و ادراک تکیه دارد، دوم اینکه روشن کند درک ابعاد هنری و غنای فرهنگی آن بدون اطلاع از این اشارات و کنایهها و اسرار و رموز ممکن نیست. بسیاری از علاقمندان به ادبیات هنگام مطالعه داستان و شعر با شخصیتها، روایتها و مکانهایی که در اثر آمده آشنا نیستند؛ به همین دلیل شاید نتوانند به لایههای عمیقتری از درک داستان دست پیدا کنند. بنابراین مطالعه آثاری همچون این کتاب میتواند روایات نهفته و اصطلاحات ناشناخته را به مخاطب بشناشاند. کتاب به شکل الفبایی طراحی شده و هر توضیح و مرجع موردنیازی به صورت مدخل ارائه شده است. در هر مدخل، مثالهایی از اشعار و متون ادبی ارائه شده تا درک موضوع راحتتر و شیرینتر شود.