یکی از دانش‏هایی که با قرآن کریم ارتباطی تنگاتنگ دارد، علم نحو است؛ زیرا هر‏چند خود از قرآن برخاسته است، عامل اصلی برای درک مفاهیم و تفسیر آن محسوب می‏شود. از‏میان شاخه‏های این علم، اعراب قرآن از جایگاهی ویژه برخوردار است؛ چون اگر نحو را ستون استوار دانش‏های قرآنی بدانیم، اعراب قرآن خلاصه آن به‏شمار می‏رود؛ به همین دلیل، از زمان‏های گذشته تاکنون، بزرگ‏ترین عالمان در این عرصه گام نهاده و با خلق آثاری جاودان، هر‏یک به سهم خود در‏جهت حفظ زبان این کتاب آسمانی کوشیده‏اند. تحقیق درباره اعراب قرآن و عالمان برجسته این حوزه بیانگر آن است که نحاس و عکبری از بزرگ‏ترین عالمانی هستند که در کتاب‏های تفسیر و نحو، به نظر‏هایشان تکیه شده است؛ بنابراین، در این مقاله، کتاب‏های اعرابی ایشان، یعنی إعراب‏القرآن نحاس و إملاء ما منّ به الرحمن عکبری را معرفی و روش تألیف آن‏دو را بررسی می‏کنیم و محتوای آنها را نیز به‏صورت موردی با یکدیگر مقایسه می‏کنیم. با توجه به اینکه عکبری دو قرن پس‏از نحاس می‏زیسته است، این دو کتاب با‏وجود شباهت‏های فراوان، مثل بررسی اعراب قرآن از اوّل و به‏ترتیب سوره‏ها، تفاوت‏هایی هم با یکدیگر دارند. در این پژوهش، نمونه‏هایی از این تفاوت‏ها را در سه حوزه اعراب، قرائت و شواهد نشان خواهیم داد.

منابع مشابه بیشتر ...

582239345dc94.PNG

فردوسی و نظامی

منصور رستگار فسایی

بنیاد مقایسه فردوسی با نظامی بر مجموعه‌ای از اشتراکات و تضاد‌های مبتنی بر جهان‌بینی‌ها و آفرینش‌های هنری استوار است که در این خلاصه می‌توان آنها را بدین سان بازگو کرد. عصر نظامی بر عکس عصر فردوسی عصر حماسه نیست، عصر پرداختن به درون‌مایه‌های انسانی است و در نتیجه هر دوی این شاعران، پاسخگوی ضرورت‌های زمان خویش و برآورنده نیاز روحی و ادبی مردم عصر خود هستند. هر دو بیانی عفیف و پاک دارند، از شعر خود به عنوان وسیله‌ای شفاف و پاک برای ذهنیات فاخر خویش سود می‌برند و هرگز لفظی ناروا، گستاخانه و وقحانه بکار نمی‌گیرند.

58030de21d116.PNG

بررسي و مقايسه محتوايي و بلاغي بهارستان جامي با گلستان سعدي

علیرضا مظفری, رقیه گودرزی

گلستان سعدي چونان ستاره‌اي در آسمان ادبيات فارسي مي‌درخشد و فروغش چشم‌ها را جاودانه خيره خواهد ساخت و چه بسا، چيره دستان پهنه سخن، از زيبايي‌ها و جاذبه‌هاي آن سخن رانده‌اند. به جرات مي‌توان گفت نخستين كسي كه توانست در نثرنويسي، سادگي را با صنعتگري درآميزد و از هريك به اندازه لازم سود برد و به راه افراط و تفريط نرود، شيخ اجل سعدي است. با وجود تقليد عده زيادي از نويسندگان و اديبان بزرگ واستادان نظم و نثر از گلستان و شيوه نگارش آن هيچ كس نتوانست در اين كار توفيق چنداني يابد و آنچه به تقليد از گلستان نوشته شده، هيچ يك قابليت آن را نيز نيافت كه از نظر ارزش ادبي، بي‌فاصله بعد ازگلستان قرار گيرد، تا چه رسد به آن كه از گلستان درگذرد. چرا كه نگاه به آثار تقليدي ازگلستان، نشان مي‌دهد كه توجه مقلدان بيشتر به ظاهر كتاب و طرز تنظيم و حتي نامگذاري آن معطوف بوده است و هيچ يك ازآنان نخواسته يا نتوانسته‌اند روح زبان سعدي را درك كنند و هنري را كه زبان وي را چنين زنده و پر احساس و كهنه‌نشدني ساخته است بشناسند. در اين ميان بهارستان جامي نيز چنين وضعي دارد و بررسي هر دو اثر از لحاظ محتوايي و سبكي و بلاغي در اين مقاله نشانگر اين است كه بهارستان با گلستان قابل مقايسه نيست و فقط تقليد گونه‌اي است از اثر جاودان شيخ سعدي.