در اين مقاله برآنيم كه ترتيب واژگاني در زبان عربي را در چهار چوب نظريه حاكميت و وابستگي تبيين نماييم. ترتيب واژگاني در زبان عربي مورد اختلاف زبانشناسان است اما اينجا ضمن بررسي آراي قدما فرض اصلي ما آنست كه ترتيب واژگاني بينشان در اين زبان به صورت vso است.
در اين مقاله درصدد هستيم كه تنوع در ترتيب واژگاني در زبانهاي فارسي، عربي، و انگليسي را در چهارچوب نظريه حاكميت و مرجع گزيني تبيين نماييم و نشان دهيم كه برخي از تنوعات زباني حاصل فرآيندهاي كلامي مانند مبتداسازي در انگليسي و قلب نحوي در زبان فارسي و عربي است. ما به ويژه به تفاوت اين دو فرآيند كه اولي مربوط به زبانهاي مطبق مانند انگليسي است و دومي مربوط به زبانهاي مسطح مانند عربي و فارسي است، تاكيد نهادهايم و بر اساس نظريه «سايتو 1982» زبانهاي فارسي و عربي را در پيمانه آوايي مسطح و در رساخت مطبق فرض نموده اين. آنگاه براساس نظريه «زير مجموعه برويك 1982» چنين فرض كردهايم كه ژ- ساخت در زبانهاي مذكور به صورت svo است و در ر- ساخت ميتواند به صورت svo يا sov ظاهر گردد. در نتيجه تنوع در ترتيب واژگاني حاصل دو گونه فرآيند است كه يكي حركت گروه اسمي است كه ميان ر- ساخت و پيمانه آوايي عمل ميكند و عملكرد اين گشتاور اختياري است و ديگري حركت هسته است كه ميان ژ- ساخت و ر- ساخت عمل ميكند و عملكرد آن اجباري است.
اين مقاله بر آن است تا ساختار دروني جملههاي داراي گروههاي فعلي دو مفعولي وجملههاي سببي را بر اساس نظريههاي حاکميت و مرجعگزيني و نيز کمينهگرايي بررسي، وارايه طريق اين نظريهها را در مورد اين گونه ساختها در فارسي امتحان کند و سرانجام چگونگي نمايش آنها را درنمودارهاي درختي بنماياند. با توجه به اينکه جملههاي سببي و داراي گروه فعلي دو مفعولي، بيش از يک مفعول اجباري دارد به نظر ميرسد پيشنهاد لارسن مبني بر به کارگيري گروههاي فعلي هستهاي و پوستهاي در مورد اين ساختها صادق باشد.
در تحقیق حاضر، گونههای مختلف C-Test بعنوان آزمونهایی برای سنجش توانایی عمومی زبانی مورد بررسی قرار گرفتند. در آغاز C-Test بعنوان گونه اصلاح شده آزمون بسته ( cloze) به رشته آزمون سازی زبان وارد شد و جایگاه خود را پید اکرد . اولین C-Test از طریق حذف نیمه دوم کلمات (بصورت یک کلمه در میان ) در یک متن چند پاراگرافی ساخته شد، عمل حذف از جمله دوم متن آغاز میشد. بررسیهای متعدد نشان دادند که این آزمون میتواند توانایی عمومی زبانی را همانند تافل و آزمون بسته اندازه بگیرد. هدف تحقیق حاضر این که یکبار دیگر روی نتایج تحقیقات قبلی صحه بگذارد. بدین منظور، ده گونه مختلف C-Test با استفاده از روشهای حذف گوناگون ساخته شدند که یکی از این ده نوع براساس همان قاعده اول ساخته شد. این ده نوع C-Test به همراه یک تافل و آزمون بسته استاندارد در میان حدود 500 نفر دانشجوی سال آخر رشته زبان انگلیسی اجرا شد. نتایج تجزیه و تحلیلهای آماری نشان داد که C-Test میتواند تواناییهای متعددی را اندازه بگیرد که یکی ازآنها احتمالأ توانایی عمومی زبانی است و در این راستا، نمیتوانند این توانایی را به طوریکسان اندازه بگیرند.
در اين مقاله درصدد هستيم كه تنوع در ترتيب واژگاني در زبانهاي فارسي، عربي، و انگليسي را در چهارچوب نظريه حاكميت و مرجع گزيني تبيين نماييم و نشان دهيم كه برخي از تنوعات زباني حاصل فرآيندهاي كلامي مانند مبتداسازي در انگليسي و قلب نحوي در زبان فارسي و عربي است. ما به ويژه به تفاوت اين دو فرآيند كه اولي مربوط به زبانهاي مطبق مانند انگليسي است و دومي مربوط به زبانهاي مسطح مانند عربي و فارسي است، تاكيد نهادهايم و بر اساس نظريه «سايتو 1982» زبانهاي فارسي و عربي را در پيمانه آوايي مسطح و در رساخت مطبق فرض نموده اين. آنگاه براساس نظريه «زير مجموعه برويك 1982» چنين فرض كردهايم كه ژ- ساخت در زبانهاي مذكور به صورت svo است و در ر- ساخت ميتواند به صورت svo يا sov ظاهر گردد. در نتيجه تنوع در ترتيب واژگاني حاصل دو گونه فرآيند است كه يكي حركت گروه اسمي است كه ميان ر- ساخت و پيمانه آوايي عمل ميكند و عملكرد اين گشتاور اختياري است و ديگري حركت هسته است كه ميان ژ- ساخت و ر- ساخت عمل ميكند و عملكرد آن اجباري است.