ایرانیان باستان و سپس اشکانیان و ساسانیان، به تصنیف و نگهداری افسانههایی پرداختند که در زبان عربی سابقه نداشت و اعراب پس از ترجمه این آثار به زبان خود، داستانهای دیگری نیز به همان گونه ساختند. این مقاله، در دو بخش به شرح چند افسانه، که در دورههای نخستین، از فارسی به عربی رفته است میپردازد: بخش اول، افسانههای عمومی که مسائل عام مردمی را، اعم از آیین و تمدن مطرح میکنند و تاریخ مشخصی ندارند؛ مانند «هزار افسان»، «کلیله و دمنه»، «مزدک نامه» و «بلوهر و بوذاسف» و بخش دوم، افسانههای تاریخی که موضوع آنها سرگذشت یکی از بزرگان تاریخ و یا ذکر وقایع تاریخی به صورت داستان است؛ مانند «بهرام چوبین»، «شهربراز و پرویز»، «رستم و اسفندیار»، «انوشیروان»، «بهرام و نرسی» و «دارا و بت زرین». این افسانهها، یکی از عناصر موثر در بلوغ تمدن مشترک پارسیان و اعراب بودهاند.
نویسنده این کتاب از خردی ایرانی بار آمده و از همان بچگی که به دبستان و دبیرستان میرفته همیشه شور و عشق میهن در سر و دل داشته و هر پایه ای که بالاتر می آمده گاهی هم در میهن پرستی فراتر می نهاده دانش کشاورزی را نیز بدین منظور فراگرفته است. از ایران و برای ایرانی است. پیوسته می کوشد که راهی برای آزادی و بزرگی ایران بیابد و کاری کند که نام از دست رفته ایران دوباره باز آید. بررسی هایی در این زمینه نموده و به حقیقت بزرگی ایران و نیاکان خود پی برده و سر آنرا دریافته است. به عقیده خود راه چاره را یافته و امروز از روی ایمان می گوید: ایران آزاد و بزرگ می شود.
از زمانی که انسان تمدن خود را آغاز نهاد و نوشتن آموخت و خواست که از گذشته خود مطلع باشد و آیندگان را از حال خود و گذشتگان خویش باخبر سازد، به نگارش سرگذشت طولانی بشریت و نمایاندن تمدنهای بشری پرداخت، این اصل را احساس کرد که نیاز به مشخص کردن زمان وقایع و حوادث بر تمام مسائل برتری دارد... در بخشی از این کتاب گفتارهای ما اختصاص دارد به بیان و توضیح چگونگی آشنایی انسان به این قبیل قضایا و حل مسائل مربوط به آن و کشف رموز طبیعت و استفاده از آنها جهت اختراع تقویم. در بخشی دیگر از این کتاب گفتار ما در خصوص تقویمهایی است که به این منظور از قدیم الایام در عرصه گیتی در میان و اقوام و صاحبان ادیان پیدا شده اند و بیان خصوصیات فرهنگی و جنبه های دینی و قومی آنها منظور نظر می باشد. در بخشی دیگر از کتاب از اصول و قواعد استخراج تقویمها سخن رفته است، این امر اگرچه به طور اجمال و به صورت اختصار بیان شده است ولی خالی از فایده نخواهد بود زیرا کتابها و آثاری که از اصول استخراج تقویمها سخن می گویند متاسفانه هنوز در قفسه های کتابخانه ها خاک می خورند کمی آشنایان به علم نجوم و بی توجهی که از زمانهای قبل به این علم شده است علاقمندان را مایوس ساخته و تلاش آنان به جایی نمی رسد ....
تفسير خواجه عبدالله انصاري، از آثار گرانبهاي اوست كه تاكنون متن كامل آن پيدا نيست و جز به ياري بعضي مأخذ، به قسمتي از مطالب آن نميتوان دست يافت. مهمترين اثري كه بخشي از مباحث آن را در خود محفوظ داشته؛ تفسير كشفالاسرار و عدهالابرار ابوالفضل رشيدالدين ميبدي عارف و مفسر بزرگ اواخر قرن پنجم و اوايل قرن ششم است. اين مقاله، بررسي اجمالي است در باب آنچه در تفسير ميبدي به نام خواجه عبدالله انصاري آمده يا بگونهاي نقل شده است كه خواننده انتساب آن را به خواجه يقين خواهد كرد. اين بررسي نشان ميدهد كه ابوالفضل ميبدي مقدار ناچيز از تفسير خواجه عبدالله انصاري را در بخش عرفاني كتاب خود، (نوبت سوم) كشفالاسرار، آورده است. ميبدي، تفسير خواجه عبدالله انصاري را، كتاب شيخالاسلام انصاري در تفسير قرآن ميخواند. بنابراين به نظر ميرسد اين كتاب نام و عنواني خاص نداشته و به همان عنوان تفسير خواجه عبدالله انصاري معروف بوده است. مطابق نظر ابوالفضل ميبدي و با عنايت به ديگر آثار خواجه عبدالله انصاري، ميتوان دريافت كه كلام خواجه در تفسير نيز در نهايت ايجاز بوده است و از سوي ديگر، گفتههاي منقول از خواجه در تفسير كشفالاسرار، بعضي بطور كامل و بعضي بصورت جزئي تكرار شدهاند كه خود از حجم مقدرا بازمانده تفسير خواجه ميكاهد. منقولات کشف الاسرار،نشان ازصد ميدان و منازل السائرين خواجه دارد و به روش پير هرات ،که طريقت و حقيقت را با رعايت کامل اصول شريعت مي خواهد، متناسب است.
لطف تشبیه غرابت و دوری از ابتذال است و اگر تشبیه با صنایع دیگر ادبی و بدیعی همچون رجوع و تجاهل عارف همراه باشد بیگمان بدیع و تازه به نظر میرسد. از سوی دیگر استفاده از مشبه به نادر، و همی و خیالی و نیز وجه شبه مرکب و غریب باعث میشود انتقال از مشبه به مشبه به با تفکر و تدفیق توام باشد و اینگونه تشبیهات است که در زبان فارسی نشانه تحول سبک خراسانی به عراقی دانسته شده است. تقییدات زیبا، شرط، عکس، تفضیل، اضمار، ادات تشبیه نادر و تاکیدی و تناسی تشبیه از عوامل عدیده ابداع در تشبیه به شمار میروند. ما برآنیم که به تحلیل ابزار نوسازی در چهار دیوان فارسی و چهار دیوان عربی بپردازیم و جستجو کنیم که با مرور زمان، کدام شاعر هنرمندانهتر توانسته است باز تشبیه را در آسمان خیال به اوج پرواز برساند.