رويارويي غرب با شرق از ديرباز چالش مهمي در تاريخ اروپا به شمار مي‌آيد. در اين رابطه، در سده شانزدهم، اليزابت اول برخورد دوگانه‌اي نسبت به مسلمانان داشت؛ وي، از يك‌سو، از آنها به منظور ايستادگي در برابر تهديدات امپراتوري اسپانيا و كليساي كاتوليك استفاده كرد، و از سوي ديگر، پس از پيروزي انگليس بر ناوگان دريايي اسپانيا در سال 1588، سياست او به منفي جلوه دادن چهره مسلمانان تغيير گرايش داد. هدف اين گفتار روشن ساختن سياست دوگانه انگليس عصر اليزابت است: سياستي كه بر مبناي همبستگي با مسلمانان در برابر كليساي كاتوليك و اسپانيا بنا نهاده شده بود؛ اما نويسندگان آن، همانند مارلو و شكسپير، به اهريمن نمايي مسلمانان در آثار خود تداوم مي‌بخشيدند. بدين ترتيب، در اين گفتار، دلايل واژگون‌نمايي از چهره اسلام و مسلمانان، همانند برتري ديني و شرق ستيزي، و نيز، استفاده ابزاري از مسلمانان با نگاهي به دو نمايشنامه تيمورلنگ I و II از كريستفر مارلو و اتللو از ويليام شكسپير بررسي مي‌شود.

منابع مشابه بیشتر ...

65771b8085d72.jpg

جا‌مع‌ الدرر فی‌ زحما‌ت‌ فخر البشر محمد بن‌ عبدالله‌ (ص‌)

علی محمد صدیقیان

کتاب جامع الدرر فی زحمات فخر البشر محمدبن عبدالله (ص) مشتمل است بر اسرار عقاید حقه و رموز محبت و مبادی اخلاق و مطالب سودمند برای اهل خطابه و نیز مشتمل است بر فضائل و مناقب امیرالمومنین علی (ع).

6506e33c89d99.jpg

اساطیر در متون تفسیری فارسی

صابر امامی

نویسنده قبل از ورود در متون تفسیری، اسطوره و شناخت و جایگاه تصویرها و نمادگرایی و جایگاه اسطوره در قرآن را بررسی می‌کند .وی در فصل اول، علم حضوری و علم حصولی و نسبت آنها را با اسطوره ارزیابی می‌نماید .در فصل دوم، سیر نزولی عالم و رویا و خیال و کهانت را تبیین می‌کند .در فصل سوم کتاب، رمز و نماد و سمبل و نشانه و تمثیل و مجاز و استعاره، مرزبندی و تفکیک می‌شود .نویسنده پس از ذکر این مقدمات نمادهای دایره، مربع، مثلث، شاه و شاهزاده، آب، پرندگان، ارقام، اژدها و ماندالا، و درختان را تاویل می‌کند . فصل چهارم کتاب به قرآن و متنو تفسیری اختصاص دارد .در این فصل واژه اسطوره در یک یک آیات، بررسی و بعضا با متنو تفسیری مقابله و موازنه می‌گردد .نویسنده در پایان کتاب، نگرش اسطوره‌ای را با توجه به روضه الجنان ابوالفتوح رازی و قصص القرآن سورآبادی و تفسیر طبری و کشف الاسرار میبدی ریشه‌یابی و نقادی می‌کند .

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

5824e6b6d5002.PNG

جايگاه خيال در معرفت‌شناسي رمانتيسيسم و عرفان اسلامي

فاضل اسدی امجد

در معرفت‌شناسي ادبيات رمانتيك و عرفان اسلامي، خيال جايگاه ويژه‌اي دارد. در اين مقاله، تلاش بر اين است تا نشان داده شود كه: اول، معرفت‌شناسي رمانتيسيسم با معرفت‌شناسي عرفان اسلامي، از لحاظ ارزش و اهميت‌دادن به خيال، بسيار نزديك به هم‌اند. به عبارت ديگر، در اين نظام‌هاي فكري، خيال ابزار مهم شناخت است. دوم، زيربناي معرفت‌شناسي خيال‌گراي رمانتيك و همچنين عرفان اسلامي وحدت است، بر خلاف معرفت‌شناسي عقل‌گرا كه مبناي آن ثنويت است. سوم، معرفت‌شناسي مبتني بر خيال، گونه‌اي از وجودشناسي را مطرح مي‌سازد كه با وجود‌شناسي عصر خرد و همچنين وجودشناسي فلسفي مبتني بر عقل، كاملا متفاوت است. وجودي كه خيال آن را درك مي‌كند، ثابت و ايستا نيست، بلكه پويا، متغيرن وسيال است. اين وجودشناسي در ادبيات رمانتيك و عرفان اسلامي، مشابه است. چهارم، اگر چه ديدگاه‌هاي رمانتيسيسم و عرفان اسلامي درباره جهان شباهت‌هاي بسياري به يكديگر دارند، اما تفاوت‌هاي چشمگيري نيز دارند كه آنها را از هم ممتاز مي‌كند. در پايان اين مقاله، اين اختلاف‌ها نيز مورد بررسي قرار مي‌گيرند. در اين مقاله براي تبيين ديدگاه رمانتيسيسم درباره خيال و ارزش و جايگاه آن در معرفت‌شناسي، به نظريات شاعران و نويسندگاه رمانتيك انگليس، به ويژه كولرج، شلي، و كيتس اشاره مي‌شود، و در ارتباط با عرفان اسلامي، ديدگاه‌هاي شيخ اكبر، محي الدين ابن عربي كه بنيادگذار عرفان نظري است، خصوصا در كتاب او، فصوص الحكم، مورد بررسي قرار مي‌گيرد.

پژوهش‌ها/پژوهش‌های عرفانی پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی
مقاله
58159008ed48a.PNG

بررسي براندازي گفتمان اﻳﺪئولوژﻳﻚ در بازآفرﻳﻨﻲ از ﺷﻜﺴﭙﻴﺮ: نماﻳﺸﻨﺎمه‌ﻫﺎي ﻟﻴﺮ و روزنکرانتز و ﮔﻴﻠﺪنسترن مرده‌ﺍند

فاضل اسدی امجد

نويسندگان ﺑﻴﺸﻤﺎري ﺑﻪ زندگي و آثار وﻳﻠﻴﺎم ﺷﻜﺴﭙﻴﺮ و تاثير آن در تروﻳﺞ ادﺑﻴﺎت اﻧﮕﻠﻴﺴﻲ پرداخته‌ﺍند. اما در تئاتر معاصر، در پرﺗﻮ جنبش دانشجوﻳﻲ سال 1968، چهره ﺷﻜﺴﭙﻴﺮ ﺑﻪ عنوان نمايشنامه‌ﻧﻮيسي که تحت تاﺛﻴﺮ قدرت بوده و بر اﻳﺪئولوژي آن صحه مي‌ﮔﺬاشت، معرفي گشت. ﺑﻴﺸﺘﺮ نماﻳﺸﻨﺎمه‌ﻧﻮﻳﺴﺎن معاصر ﺑﻪ بازآفرﻳﻨﻲ آثار او پرداختند تا در برابر گفتمان اﻳﺪئولوژﻳﻚ در آﻥها ﺑﻪ مخالفت برﺧﻴﺰند. ادوارد باند در نمايشنامه لير (1971)، شاه لير شکسپير را بازآفريني کرده، و لير را از خودکامه‌ﺍي ﺑﻰ‌تفاوت، ﺑﻪ مبارزي بر ضد قدرت خودکامه کوردليا ترسيم ﻣﻰکند. تام استاپارد نيز در نمايشنامه روزنکرانتز و ﮔﻴﻠﺪنسترن مرده‌ﺍند (1967)، با بازآفريني هملت، دو چهره ناچيز در آن را ﺑﻪ دو چهره اصلي بدل ﻣﻰکند که سعي در رد نظرات اشرافي همچون هملت و کلاديوس دارند، اما در پايان در ﻣﻰ‌يابند که بازيچه دربار شدهﺍند. اين نمايشناﻣﻪ‌نويسان باور دارند که معرفي شکسپير همچون چهره ملي با نوعي فاشيسم برابر است. بنابراﻳﻦ، پژوهشگران کوشيدند تا با بررسي اين دو نوشتار مهم از دو نمايشنامه ﻧﻮيس مطرح که بيش از همه ﺑﻪ شکسپير پرداختند، و دو شاهکار وي را ﺑﻪ نقد کشيدند، ﺑﻪ بيان دلايل اسطوره‌ﺯدايي از شکسپير، همانند الگويي براي فرهنگ‌ﺳﺎزي معاصر، بپردازند.

هنر/متون نمایشی/نمایشنامه خارجی
مقاله