بحث بازتاب شاهنامه در متون نظم و نثر ايران کاري بس پردامنه است. شاهنامه حکيم فردوسي، کتاب هويت فرهنگي ما ايرانيان با زبان استوار و سخن دلپذير آنچنان در ادب فارسي ريشه دوانده که گويي رکن اساسي در تجديد حيات آثار ميباشد. شاهنامه اگرچه ادعيه عرفانيبودن ندارد اما در متون مهم عرفاني ما حضوري زنده و پويا دارد. نگاه عرفا همچون شعرا به شاهکار ادبي فردوسي به گونهاي است که تصور يک لحظه جدايي فرهنگ و سنن ايراني را از دين و مذهب اسلامي به ذهن راه نميدهد مولوي در بهرهگيري از پهلوانان و اسامي و رسوم شاهنامه جاي ويژهاي را در ميان عارفان براي خود بدست آورده است. در مثنوي معنوي حضور شخصيتهاي اسطورهاي شاهنامه کاملا هويداست. بعضي از جلوههاي اسطورهاي شاهنامه در اين مقاله بيان گرديده است.
کتاب حاضر مشتمل بر دو گفتار به زبان فرانسوی، به خامه توانای استادان گرامی دکتر صفا و لیوه روسای محترم دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران و استراسبورگ و یک مقدمه از نویسنده در معرفی کامل نسخه خطی کتابخانه ملی و دانشگاهی استراسبورگ و شرح یکصد و شصت و هشت بیت از مثنوی گلشن راز که متاسفانه شارح عارف آن تاکنون ناشناخته مانده است. و در آخر تعلیقاتی که برای حل مشکلات و توضیح و تعریف لغات و مصطلحات عرفانی و فلسفی به کوشش نویسنده فراهم گردیده است.
این کتاب اشعار فارسی سیدجعفر موسوی حاوی الف) دو مثنوی در بحر خفیف-مخبون محذوف-یکی تحت عنوان (حدیث نفس) شامل موضوعات مختلف در حدود (1723) بیت، و دیگری (بالاخانه غمها) که از نوشته نویسنده معروف (مصطفی لطفی منفلوطی مصری) برداشته شده است و در حدود (303) بیت می باشد. ب) غزلیات ج) متفرقات د) قطعات
سیمای ابراهیم در مثنوی علاوه بر مقام نبوت، سیمای عارف کاملی است که در مبارزه با بت نفس، الگوی سالکان و مریدان بحر صفا گشته است. مولوی در داستان ابراهیم با توجه کامل به اشارات و دقایق قرآنی، به ذکر سرگذشت شیخ کاملی میپردازد که در میدان نظر و عمل سربلند و پیروز، مراحل فنای فیالله را پشت سر میگذارد و با اطمینان کامل به مرحله شهود بقا نایل گردیده و به مقام خلیل اللهی میرسد. ابراهیم از نگاه مولانا بیانگر سیر تخلی و تحلی و تجلی عارف است.
سيماي مسيح در مثنوي مولوي مطابق نقل قرآن مطرح شده است. مولانا ضمن بيان داستان ولادت مسيح و در گهواره سخن گفتنش، از آنچه بر مريم مادر او كه بيداشتن همسري به امر الهي بر مسيح باردار شده است و مورد سرزنش مردم واقع گرديده، سخن به ميان ميآورد و پس به ذكر احوال زندگي مسيح و معجزات او چون زنده كردن مردگان و شفاي بيماران و بيناكردن كوران و درخواست رسيدن مائده (غذاي آسماني) ميپردازد و در عين حال مولانا از بيان نتيجه عرفاني از احوال عيسي در نقل داستانها غافل نيست.