چنانچه پس از بیت مورد بحث (ضمیر دل نگایم به کس ...) هم بریدن زبان شمع (= چیدن فتیله یا نخ شمع) را کیفر افشاگری او میداند: چو شمع هر که به افشای راز شد مشغول لبش زمانه چو مقراض در زبان گیرد در پایان این بحث ذکر دو نکته خالی از فایده نیست: یکی آنکه: اسناد «غیرت» به «روزگار» و غیور خواندن روزگار از مقوله اسناد مجازی است و از دیدگاه دانش بیان، همان انسان انگاری یا رد پرسونیفیکاسیون، است که گونهای از گونههای استعاره مکنیه به شمار میآید. سراسر شعر فارسی آکنده از این اسنادها و این انگارههاست که اگر شاعر پدیدههای غیرانسانی را انسان نینگارد کار شعرش سامان نمیگیرد و پیداست که چون پدیدهای انسان انگاشته شد هر صفت و هر کردار انسانی را بدو نسبت توان داد. در نگرش فلسفی هم دو تبیین از موضوع میتوان کرد.
در این کتاب کوشیده شده تا درباره نکاتی درباره حافظ و شعر او بررسی صورت گیرد؛ از قبیل: بیان روند زندگانی حافظ برگرفته از متون و منابع معتبر علمی و تاریخی با استفاده از اشعار شاعران نوپرداز معاصر؛ نگاهی به ابعاد و زوایای شخصیت حافظ؛ چرایی تفأل به حافظ و چگونگی تفألزدن؛ تدوین فصلی با نام فرهنگ واژگان اشعار حافظ با بیش از دوهزار واژه؛ فراهم کردن فرهنگ اشارات و تعبیرات عرفانی اشعار حافظ با بالغ بر پانصد واژه.
در تدوین این فرهنگ به این نکات توجه شده است: 1. معنی واژهها در طول زمان دگرگون میشود؛ در دیوان حافظ لغات زیادی را میتوان یافت که معنی امروزی آنها با دوره حافظ متفاوت است؛ 2. درباره بعضی از واژهها هرچند نمیتوان گفت معنی امروز با معنی ششصد سال پیش تفاوتی کرده، ولی در پرتو دانش بشر تلقی ما نسبت به آن واژه تغییر کرده است؛ 3. در دیوان حافظ واژههای متعددی وجود دارد که در معانی گوناگون آمده است مثل روان؛ 4. حافظ استاد ایهام است یعنی در یک مصرع از یک واژه معانی مختلفی را در ذهن میآورد؛ 5. در دیوان حافظ واژههایی چند وجود دارد که به دو نوع میتوان آنها را خواند که در هر دو مورد معنیدار است که در این فرهنگ زیر عنوان «دوگانهخوانیها در دیوان حافظ» به آنها اشاره شده است و .... .
وقتی از امام فخر رازی سخن به میان میآید، در ذهن بیشتر اهل فضل و حکمت، تندیس تردید و قهرمان انتقاد و نقد مجسم میگردد. لقب امام المشککین هم که به وی دادهاند اشاره به همین معنا دارد. نویسنده این کتاب کوشیده است تا چهره جامعی از امام فخر رازی ارائه کند؛ به ویژه جایگاه او را در تفسیر قرآن و فلسفه و کلام و بهویژ] نقد فلسفی بازنماید. نویسنده نشان داده است تشکیکهای فخر رازی ناشی از جوشش و کوششی است برای تحری حقیقت و این از ویژگی پویای فرهنگ ایرانی / اسلامی در سده چهارم تا ششم هجری است.
خاتمت که در لغت به معنی خاتمه و پایان است، اصطلاحی است در دانش عرفان، و نیز در دانش کلام البته با عنوانی دیگر. در اصطلاح اهل عرفان و تصوف مراد از خاتمت همانا حالت ایمان، یا حالت کفر انسان به گاه جان سپردن در پایان زندگی است. بر طبق نظریه خاتمت، در پایان عمر هر کس و در واقع پس از لحظه مرگ اوست که میتوان حکم کرد که وی مؤمن است و دوست خدا و خدا او را دوست میدارد، یا کافر است و دشمن خدا و خدا او را دوست نمیدارد و دشمن میشمارد که به صاحب شرح تعرف: «... حکم کردن به ولایت [و حکم کردن به عداوت] تعلق دارد به خاتمت عمر نه به اول عمر ....».