تفسیر قصص اساطیری و به خصوص قصههای شاهنامه در ایران سابقه طولانی دارد. دانشمندان عرب و مسلمان (وحتی گاهی ایرانی) که با قصههای اساطیری ایرانی آشنا بودند، ایرانیان را به مبالغه و دروغگویی منسوب میکردند. مسعودی در مورد ضحاک میگوید «ایرانیان درباره وی مبالغه میکنند و ضمن اخبار او میگویند که دو مار بر شانه وی بود که پیوسته رنجش میداد».
کتاب حاضر نظریات تمام مکاتب مختلف جهان و فلاسفه ای را که در زمینه ارائه مدل انسان کامل سخن گفته اند، بررسی نموده و بالاخره در درس هفتم انسان کامل از دیدگاه: کی یر که گورو (کی یر که گارد) - یاسپرس - سارتر (اگزیستانسیالیسم) ارائه شده است.
از میان آثاری که از ادبیات سومری و بابلی به جای مانده است، جامعترین و زیباترین آن، داستان گیلگمش پهلوان است. دوازده لوح شکسته که در کتابخانه آشور بانیپال به دست آمده و اکنون در موزه انگلستان نگهداری میشود، جالبترین اثر ادبی بین النهرین، یعنی حماسه گیلگمش را در بردارد. تفاوت عظیم گیلگمش و دیگر افسانههای بابلی، شخصیت و غم بزرگ انسانی اوست. در این داستان، نگاه و طمع و فقر و احتیاج انسان چون لغتنامه بزرگ حیات در برابر سرنوشت است. این افسانه، از نظر توجه به انسان و شدت تاثیر در ادبیات بابلی بیمانند است. تردید و نابسامانی انسان و عشق به حیات و تلاش بیفرجام انسانی که ناکامی در سایه روشن لبخندهای زهرآلود توفیق در پی استهزای اوست، چون موجی گران داستان گیلگمش را فرا گرفته است.