مثنوی «سخن آباد» مولاناست. این آبادشهر، از معدود شهرهای بشری قدیم است که نه تنها بناهای آباد آن خراب نشده، بلکه هر روز و برساعت ساکنان و سیاستگران و مقیمان آن بیشتر میشود و حسن و آبادانی روزافزونی مییابد. مولانا «ناطق کاملی» است که بر سر خوانش هرگونه آشی هست تا برمهمانی به قدر هاضمه و اشتها از آن بهرهگیرد. اما این خیرخواه الهی برای اینکه پندهای الهی و معنوی خویش را به متعلمان بدخواهان بشنواند و بنوشاند، برای سخن گفتن خویش طرحهایی نهاده است. او نیکوکار ایثارگری است که نشانههای بسیاری از نیکوخواهی و نیکوگویی خویش را نشان داده است. لطافتی که در موج سخن او هست، نشان آشکار آن است.
کتاب حاضر مشتمل بر دو گفتار به زبان فرانسوی، به خامه توانای استادان گرامی دکتر صفا و لیوه روسای محترم دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران و استراسبورگ و یک مقدمه از نویسنده در معرفی کامل نسخه خطی کتابخانه ملی و دانشگاهی استراسبورگ و شرح یکصد و شصت و هشت بیت از مثنوی گلشن راز که متاسفانه شارح عارف آن تاکنون ناشناخته مانده است. و در آخر تعلیقاتی که برای حل مشکلات و توضیح و تعریف لغات و مصطلحات عرفانی و فلسفی به کوشش نویسنده فراهم گردیده است.
این کتاب اشعار فارسی سیدجعفر موسوی حاوی الف) دو مثنوی در بحر خفیف-مخبون محذوف-یکی تحت عنوان (حدیث نفس) شامل موضوعات مختلف در حدود (1723) بیت، و دیگری (بالاخانه غمها) که از نوشته نویسنده معروف (مصطفی لطفی منفلوطی مصری) برداشته شده است و در حدود (303) بیت می باشد. ب) غزلیات ج) متفرقات د) قطعات
کتاب شریف مثنوی معنوی اثر عارف نامدار جلال الدین محمد بلخی از شاهکارهای ادبیات عرفانی جهان است. مولانا بهترین سخنگوی کتاب خویشتن است و کامل ترین معرفی را به زیباترین وجه از مثنوی تقریر و بیان کرده است. وی با کتابش برخورد و دریافتی جاندار دارد. او اثرش را پدیده ای ارزنده می بیند که تولد و تکامل و تعالی دارد. شرح و تفسیرهای نوشته، شده بر مثنوی از نظر زمانی وسیع و چشمگیر و از نظر مکانی درخور توجه است. کتاب حاضر نیز یکی از شروح معتبر و مرجع گذشتگان است که در قرن 11 هجری به دست یکی از بزرگان به نام محمدرضا بر مثنوی نگاشته شده و شارح سعی کرده است ضمن شرح مختصر ابیات مشکل، توضیح لغات، بیان روابط معنایی ابیات و داستان های مثنوی، اشارات مختلف قرآنی و حدیثی مثنوی را نیز درحد وسیعی بیان کند. این شرح از مفصل ترین شروح عرفانی مثنوی است و از نظر حجم و محتوا به شرح انقروی نزدیک است. با مطالعۀ این اثر می توان به عمق اطلاعات شارح در فهم و شرح ابیات مولانا پی برد.
نور، يکي از مباحث مهم و کليدي در عرفان اسلامي و از پرطرفدارترين، مباحث نظري ـ کلامي در ميان متکلمان و فلاسفه است. در ميان عارفان مسلمان، مولوي در شمار کساني است که بسيار به مبحث نور پرداخته و از آن براي بيان مقاصد مختلف معرفتي و توحيدي بهرهبرده است. او با تاثر از فرهنگ اسلامي و منابع اصلي آن (قرآن و حديث)، به بررسي انواع و مراتب نور (انوار پايدار، و انوار ناپايدار) پرداخته است. نگارندگان در اين مقاله، ضمن تبيين اين موضوعات، به بررسي فوايد و کارکردهاي دنيايي و آخرتي نور در مثنوي و تطبيق انديشه نوري مولانا با ساير عارفان، و نيز تبيين برخي مشترکات و اختلافات آنها پرداختهاند. نويسندگان نشان دادهاند که مولانا چگونه با بهرهگيري از اين عنصر مهم و محوري عرفاني و به کمک تجارب شخصي، توانسته است مباحث سنگين و دشوار معرفتي را بصورتي آسان و قابل فهم براي مخاطبان خود تبيين و تشريح کند و آنان را به کسب نور و خويشتن شناسي و معرفت آموزي، براي پيمودن مسير دشوار طريقت ترغيب نمايد.