در تاریخ و فرهنگ کهن ایرانی، نمیتوان بر زندگی چشم فروبست؛ مگر آنکه شخص در رویکرد دنیائی خود، بر زندگی برتری چشم گشوده باشد. در فرهنگ کهن و غنی ایرانی با وجود «دیو زمستان» «ماه» (برج) را چونان بخشی از سال و بخشی از زمان بزرگ میداشتهاند. در این فرهنگ غنی از فروردین تا مهرماه را همه سال دانسته و آنگاه بازندگی پیوند گسستناپذیر و تنگاتنگ ایجاد میکردند. و یا در «اوستا» یشتی به نام «ماه یشت» آفریدند. به نوکردن سال، مردم در افغانستان، این کهن الگوی شاد قومی خود را با «فروهران» به زندگی خویش فرا میخوانند، تا به یاری آنان به پنهانیترین ریشههای هستی و خاطرههای ازلی خویش درود و سپاس بگویند.
امثال و حکم یکی از بخشهای مهم و جالب و فولکلوری ملل و نمایشگر راستین عواطف نفسانی، افکار، نظریات، معتقدات، عادات، سنن، ذوق فطری، اخلاقیات و تلقیات اوضاع و احوال عمومی زندگانی جوامع است. این کتاب دربرگیرنده ضربالمثلهای دری افغانستان است که نویسنده آنها را نهتنها از محیط جمعآوری کرده است، بلکه با بسیاری از کتب مقابله و مقایسه نموده است.
اندراب که یکی از نواحی نامدار و پرشهرت آریانای کهن، خراسان دیروز و افغانستان امروز است، اعتقادات و آداب و رسومی که بین مردم آن مروج و معمول است، از زمانههای بسیار دور و کهن سرچشمه گرفته و تا امروزه باقی و زنده ماندهاند. بنابراین پرداختن به فرهنگ عامیانه مردم اندراب، زمینه را برای تحقیقات علمی جامعهشناسی فراهم میآورد. در این کتاب پس از بیان مطالبی درباره فولکلور، درباره آداب عنعنات و رسوم مردم اندراب، بازیها و ورزشهای محلی، طبابت عوام، عقاید و باورها، اشعار و ترانههای عامیانه، چیستانها و معماها و ضربالمثلها، گفتارهای کوتاه و لغات عامیانه و .... نکاتی طرح شده است.
هوس آمیختن جادو و واقعیت، توجه به «جریان سیال ذهن» و «رئالیسم جادوئی» بسیاری از قریحهها و استعدادهائی را که در مسیر طبیعی خویش میتوانند شکوفا شوند، به انحراف میکشاند. دلباختگی به جریان سیال ذهن و رئالیسم جادوئی، گرفتاری شماری از نویسندگان امروز ایران است. «میگویند شاعران بر دو گونهاند: نخست آنانی که به پیشواز واژههای بی حجم، بی مفصل، مرده و گندیده میروند. دو دیگر، آنانی که واژهها خودشان شتابان و رقصان با حجمها و بارهایی از عشق، اندیشه، نماد و تصویر، فراسوبینی و آیندهنگری به پیشواز آنان میشتابند».