یکی از سرزمینهائی که ایرانیان بیشماری در آنجا رفته، ساکن شدند و هیچگاه برنگشتند، پاکستان و هند است. در طول تاریخ تقریباً در طول تاریخ تقریباً هشتصد و پنجاه ساله حکومت اسلامی در شبه قاره که بیشتر پادشاهان و سلسلهها از ایران و خراسان و فارسیزبان بودند، نه فقط زبان فارسی گسترش شایانی یافت بلکه فرهنگ ایرانی نیز در آنجا پیشرفت زیادی کرد. در میان دیگر مراسم و اعیاد و جشنها، عید نوروز را نیز ایرانیان با ذوق و شوق خاصی برگزار میکردند. در پنجاه و یکسال پیش یعنی در 23 مارس 1940 میلادی مسلمانان شبه قاره متحد شده متفقاً قطعنامهای را در لاهور به تصویب رساندند که نخست آن را «قطعنامه لاهور» و سپس «قطعنامه پاکستان» نامیدند. این قطعنامه در سوم فروردین ماه 1319 خورشیدی به تصویب رسید که بعداً آن روز را «روز آزادی پاکستان» گفتند و کم کم به صورت عید ملی درآمد.
کشمیر منطقهای در شمال غربی شبهقاره هند است که تا پیش از استقلال هندوستان در سال ۱۹۴۷ یک دولت سلطنتی تحتالحمایه بریتانیا داشت. در جریان جدایی پاکستان از هند هر دو کشور مدعی حکومت بر این منطقه بودند که به وقوع چندین جنگ بین این دو کشور انجامید. ناحیه کشمیر مورد ادعای هند و پاکستان است. هر دو کشور بهطور جداگانه بخشهایی از این منطقه را اداره میکنند و این مناطق توسط خط کنترل از هم جدا شدهاند. این مناطق از زمان استقلال پاکستان، مورد منازعه هند و پاکستان بوده و چند دفعه باعث درگیری بین دو کشور شدهاست هند این مناطق را جزئی از خود میداند در صورتی که این مناطق مسلمان نشین است و پاکستان خواستار آزادی یا الحاق به خاک خود شدهاست گاندی رهبر هند نیز در زمان حیاتش خواستار این بود که خود مردم کشمیر خود تصمیم بگیرند به کدام کشور الحاق میشوند اما اکنون دولت هند برای منافع بسیار زیاد این مناطق از انتخابات سرباز میزند
عوامل بنیادین شکل گرفتن فرهنگ ایران را میتوان در امپراتوری پارسیان (هخامنشیان)، دوران شاهنشاهی ساسانیان سلطه اعراب، حملات مغول و دوران صفوی جستجو کرد. برای شناخت فرهنگ ایران باید به کشورهای مستقلی که در پیرامون ایران هستند نیز نگریست. افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان، جمهوری آذربایجان و حتی ارمنستان و گرجستان و همچنین کردهای عراق و ترکیه و پاکستان همگی کم یا زیاد گوشهای از فرهنگ ایران را به ارث بردهاند. حتی سرود ملی پاکستان به زبان پارسی است. در مجموع میتوان عناصر فرهنگ ایرانی را که فراتر از مرزهای سیاسی ایران است به اختصار چنین برشمرد: ۱- زبان پارسی و دیگر زبانهای ایرانی؛ ۲- جشنهای ملی از جمله نوروز و شب یلدا و گاهشماری خورشیدی؛ ۳- دین اسلام و به ویژه مذهب تشیع؛ ۴- فلسفه؛ ۵- دینها و آیینهای زرتشتی و مهرپرستی؛ ۶- هنر ایرانی (ادبیات و شعر پارسی، معماری ایرانی و خوراک ایرانی)؛ ۷- فرهنگهای محلی اقوام ایرانی؛ ۸- مدرنیته
این کتاب دربرگیرنده مقالات معروف پرفسور محمود شیرانی، ادیب و محقق فقید پاکستانی است. مترجم کتاب در پیشگفتار خود نگاه گستردهای به زندگانی پرفسور شیرانی انداخته و نوشتهها و پژوهشهای ادبی و شیوه کار او و خدمات ارزندهاش را در معرفی ادبیات پارسی تحلیل کرده است. این مقالات عمدتاً جنبه تحقیقی دارد و برای محققان و دانشپژوهان ادب فارسی سودمند است؛ بهویژه که به خامه ادیب و دانشمندی غیرایرانی نوشته است. اما برای عامه مشتاقان فردوسی نیز اگر که ورود در بحثهای لغوی و استدلالهای سبکشناسی و مانند آن مایه ملالت آنان نگردد، مفید خواهد بود؛ بهویژه که کتاب مشحون از ابیات ناب و حکمتآموز فردوسی در زمینههای گوناگون است. برخی از عناوین کتاب به این شرح است: فردوسی شاعر جاودانه ایران، شرح احوال فردوسی از شاهنامه، علل و زمان نظم شاهنامه، هجویه سلطان محمود غزنوی، مذهب فردوسی، یوسف و زلیخای فردوسی و ... .
پس از نظامی گنجوی، سخن سرای نامدار پارسی زبان قرن ششم هجری قمری، گویندگان و نویسندگان بسیاری در پیروی وی سخن سروده و از نوشتههای او استفاده کردهاند، بویژه صدها سخنگو بزبان فارسی و بزبانهای دیگر جهان، داستانهای نظامی گنجوی را سرودهاند. علاوه بر خمسههائی که در تقلید از نظامی بفارسی نوشته شده، داستانهای خمسه نظامی را به بسیاری از زبانهای جهان ترجمه کردهاند یا نویسندگان و گویندگان همان داستانها را به سلیقههای خودشان سرودهاند. شاعران زبانهای اردو و پنجابی و بلوچی و سندی و پشتو و کشمیری و غیره در پاکستان نیز از خوان گسترده ادب نظامی گنجوی بهره وافر بردهاند و موضوعات وی را مورد استفاده قرار دادهاند.