هر اثر هنری آن گاه می توان ماندار باشد که در زوایای پنهان وجود آدمی رسوخ کرده، آن را تحت تأثیر قرار دهد؛ و اسطوره از آنجا که ریشه در اعماق وجود انسان و خواسته‌های وی دارد می‌تواند ماده خاصی برای خلق آثار ماندگار و تأثیرگذار باشد. تجربه نشان داده است که آن دسته از آثار هنری که مایه‌های اسطوره ای را دستمایه کار خود قرار داده و از آن سود جسته‌اند، به آثاری ماندگار تبدیل شده و تازگی و طراوت خود را برای سال‌ها حفظ کرده‌اند. از این روست که بحث و بررسی پیرامون اسطوره و جایگاه آن در ادبیات داستانی بحثی است درخور که می‌باید بسیار بدان پرداخت. پنجمین نشست «عصری با قصه» که پانزدهم مهرماه به همیت واحد ادبیات حوزه هنری برگزار شد، با احساس این ضرورت، برنامه‌های خود را به بررسی اساطیر در ادبیات داستانی اختصاص داده بود. این برنامه که همچون دیگر برنامه‌های «عصری با قصه» در تالار اندیشه برگزار شده بود، با استقبال فراوان شرک‌کنندگان روبه رو گردید، و طی آن ساعتی چند علاقه‌مندان ادبیات و اسطوره‌شناسی به بررسی جایگاه اسطوره در ادبیات داستانی پرداختند.

منابع مشابه بیشتر ...

66152928ad549.jpg

آگاهی

محمدجعفر مصفا

به علت حاکمیت پندار بر ذهن، اتاق وجود من، یعنی ذهن من تاریک است. اکنون از درون این اتاق تاریک به ده ها و صدها موضوع اجتماعی یا هر موضوع دیگر نگاه می کنم و نتیجتا همه آنها را تاریک می بینم. حال کار مفید این نیست که تو آن ده یا صد موضوع و مورد را برای من روشن کنی، کار مفید این است که کمک کنی به روشن شدن اتاق تاریک ذهنم. وقتی این اتاق روشن شد خود من می توانم از یک موضع روشن آن صد مورد و بیشتر از آن را روشن ببینم.

65d5fb9ea3b87.jpg

فلسفه و فرهنگ

ارنست کانسیرر

طبیعت این کتاب طوری ست که مسایل و مواضیع آن ممکن است در بادی امر متفرق و بی ارتباط با یکدیگر جلوه کنند. کتابی که از علم نفس و علم وجود واپیستمولوژی 3 صحبت کند، و بخش هایی درباره اساطیر و دین و زبان و هنرو علم و تاریخ داشته باشد، از این ایراد و انتقاد نمی تواند مصون بماند که شباهت به چنته درویشی دارد که در آن عجیب و غریب ترین چیزها پهلوی هم ریخته اند. اما من امیدوارم که خواننده این کتاب ایراد مذکور را بی اساس تلقی کند. یکی از مهمترین هدفهای من در تالیف این کتاب این بوده است که خواننده را متقاعد کنم به اینکه کثرت مسایل مطروحه ظاهری ست و در واقع کلیه موضوعهای مورد بحث در این تالیف به یک موضوع بر می گردند و این همه مسئله در حقیقت راههایی هستند که به یک مرکز واحد منتهی می شوند، و به نظر من وظیفه یک نوع فلسفه فرهنگ است که این مرکز را کشف کند و محل آن را تعیین نماید. غرض از نوشتن این کتاب این نبوده است که رساله ای "عام پسند" در باب موضوعی فراهم آید که از بسیاری جهات قابل "عام پسند شدن" نیست. با این وصف این کتاب منحصرا برای دانشگاهیان و فلاسفه نوشته نشده است. مسایل اساسی فرهنگ انسان برای انسانها نفع عام دارد و باید که قابل درک برای تعداد بیشتری از مردم باشد. از اینرو، من کوشیده ام تا افکار خود را عاری از هر گونه خصلت فنی و و تا حد مقدور روشن و ساده بیان کنم. با وجود این، منتقدان این کتاب باید بدانند آنچه در این رساله آورده ام، بیشتر بیان و توضیح تئوری خودم درباره فرهنگ است تا سعی در اثبات و توجیه آن. برای بحث و تحلیل عمیقتر مسایل مربوط به فرهنگ، خواننده را به توضیحات تفصیلی کتاب دیگرم یعنی فلسفه صورتهای سمبولیک ارجاع می دهم...