نجیب الدین رضا تبریزی در ۱۰۴۷ در اصفهان به دنیا آمد؛ اما در اصل تبریزی بود. بنا بر بعضی اشعار وی در کودکی پدر خود را از دست داده یا یتیم به دنیا آمده است. تبریزی تا پایان نوجوانی در اصفهان زیست و احتمالاً مقدمات را در همانجا فراگرفت. او در شرح حالش خود را امّی معرفی کرده که گویا به درس‌ناخواندگی نزد استاد اشاره داشته و بر همین اساس، شرح حال‌نویسان نیز وی را امّی دانسته‌اند. تبریزی از مشایخ صوفیه ذهبیه و ملقب به «نجیب الدین» (لقب طریقتی وی) بود. در اصفهان با شیخ محمدعلی مؤذن خراسانی، از مشایخ ذهبیه ملاقات کرد و همراه او به مشهد رفت. در آنجا پس از ریاضت‌های بسیار، در بیست وچهار سالگی به مقام شیخیت و ارشاد رسید، چهار سال در این مقام باقی ماند و در بیست وهشت سالگی به مقام «قطب صامت» ارتقا یافت. وی در ۱۰۷۸ق به همراه استادش به اصفهان بازگشت و بعد‌ها خلیفه و داماد او شد. از او آثار زیادی برجای مانده است؛ از جمله نورالهدایة، درباره انواع معرفت و اصول دین و اصطلاحات و معارف صوفیه، نام اصلی آن در نسخ خطی نورالهدایة و مصدرالولایة است، اما در متن چاپ شده، قسمت دوم عنوان حذف شده است. این اثر مشتمل بر مقدمه و هفت اصل و خاتمه است و در ۱۰۷۸ تألیف شده است.

منابع مشابه بیشتر ...

6353fe7b02168.png

الاقطاب القطبیه: «البلغه فی الحکمه»

قطب‌الدین عبدالقادر بن حمزة بن یاقوت الاهری

این کتاب اثری است در حکمت الهی که در آن عبدالقادر بن حمزه بن یاقوت الاهری به شرح آموزه‌های صوفیانه پرداخته است. وی با استناد به آیات قرآن کریم و احادیث نبوی معرفت شهودی را بالاترین درجه معرفت و برتر از فلسفه و برهان می‌داند. ابن فوطی درباره عبدالقادر اهری آورده است که وی از حکمای صوفی متأله بود و در جوانی در جستجوی تجرید و تحصیل سفر کرد و به خراسان و فارس رفت و نیز در هرات نزد امام فخر رازی درس خواند و در ایام مستنصر بالله وارد بغداد شد. وی پس از سفرهای طولانی به تعلیم و تربیت فرزندان بهاءالدین کلیبری پرداخت و سپس به اهر بازگشت و در همان شهر به تدریس حکمت پرداخت و در اواخر سال 667 دار فانی را وداع گفت.

62b85651c2807.png

علم لدنی از دیدگاه غزالی: ترجمه «الرسائل اللدنیة»

امام محمد غزالی

همه آثار غزالی همانند احیاءالعلوم و کیمیای سعادت مفصل و پرحجم نیست، بلکه قسمتی از آنها رساله‌های کوتاه و مختصری هستند ولی پرمایه و پرمحتوا. از جمله رساله «الرسالة الدینیة» که ترجمه آن در این کتاب آمده و در انتساب آن به غزالی شک و تردیدی وجود ندارد. وی در این رساله یکی از مصادر مهم شناخت و معرفت آدمی، یعنی طریقه الهام و اشراق یا علم لدنی را مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار داده است. وی در این رساله نخست به بیان تعریف علم و عالم و معلوم پرداخته و آنگاه درباره نفس و روح انسان و تجرد و بقای آن و تمایز آن از بدن و نفس حیوانی و فرق میان اینها سخن به میان می‌کشد، سپس اقسام علوم و دانش‌ها را مورد بحث قرار داده و آنگاه به بررسی راه‌های گوناگون و طرق مختلف کسب علم و معرفت می‌پردازد.