کتاب الف لیلة و لیلة از معدود کتابهایی است که از ازمنه باستانی حکایت می کند و آداب ملل قدیمه مشرق زمین را بازگو می نماید. این کتاب جدای از ارزش تاریخی و داستانی، ارزش جامعه شناسی بسیار دارد چرا که مملو از کیفیت زندگانی و طرق معاش و آداب تجارت، زراعت، بزم و رزم و آداب معاشرت ملل مختلفه آسیا بالاخص شام، ایران، عراق، مصر و جزیره العرب است و جنبه تعلیمی و اخلاقی آن نیز قابل توجه. بنابر تتبعات مستشرقین، اصل این حکایات از هند باستان بوده که قبل از حمله اسکندر به زبان باستانی ترجمه شد. سپس در قرن سوم هجری در بغداد به عربی برگردانده شد و در دست اهالی فضل و ادب دست بدست گشت و حکایات و قصصی بر آن افزوده شد. در اواخر قرن چهارم نیز به مصر برده شد و قصه سرایان و نقالان مصری، افسانه های مصری و یهودی بر آن افزودند تا عاقبت در قرن دهم هجری به صورت حاضر جمع آوری و تدوین شد. کتاب حاضر ترجمه عبداللطیف طسوجی از روی نسخه بولاق مصر (1251ق) است که در سال 1280 قمری به امر محمدشاه قاجار به طبع رسید. سروش اصفهانی نیز برای اشعار عربی آن، معادل فارسی آورده و یا ترجمه کرده است. اولین بار آنتوان گلان این کتاب را در قرن هجدهم به زبان فرانسه ترجمه و به اروپا معرفی کرد و تحول عظیمی را در ادبیات غرب موجب گشت و بعدها نیز چند ترجمه انگلیسی از آن انجام شد. کتاب حاضر اولین بار در 5 جلد به همت محمد رمضانی در سال 1315 شمسی به زیور طبع آراسته شد.
بخش نخستین کار نویسنده این سطور بررسی سبک سخن سورآبادی از خلال قصه ها و ترجمه ها بود، و ازین حیث زبان قصه ها بیشتر درخور توجه می نمود، چرا که زبان ترجمه عموما به لحاظ تقیّد بسیار گزارشگران کلام خدا در روزگاران گذشته بر این که سخنی به خطا گفته نیاید و کلمه ای به نادرست ترجمه نشود بسا که از شیوه زبان قرآن متاثر می شد و از هنجار زبان پارسی دور می گشت. اما زبان قصه از این تقیّد و تعهّد به دور است و روح زبان گوینده در آن بیشتر نمودار. با این حال، نویسنده ترجمه های قرآن را نیز درین بررسی از نظر دور نداشت و هر نکته ای را که قابل بحث و بررسی می یافت و نتیجه ای به گمان او از آن به دست می آمد یادداشت می نمود. حاصل این همه، خصوصیات زبانی ابوبکر عتیق را در دو بخش جداگانه زبان قصه ها و زبان ترجمه ها زیرعنوان یگانه "شیوه گفتار" مصنف درین کتاب فراهم آورد. بخش بعدی، بررسی مسائل لغوی قصه های کتاب بود. این کتاب ازین نظرگاه بس سودمند و قابل اعتنا است. گنجینه ای است که بسیاری از مفردات و ترکیبات سره و زیبای فارسی را در آن می توان دید. از این رو نگارنده تلاش کرد که تا می تواند همه آن مروارید های نفیس و گرانبها را از ژرفای کتاب برآورد و در مواردی که گاه ذکر مثال هایی از دیگر کتاب های استوار نظم و نثر کهن پارسی دربایست می نمود به ایراد نمونه ای از آن ها بپردازد، تا هم معانی آن کلمات را با آن شواهد روشن تر نماید و هم برای مقایسه کاربرد آن واژگان در کتاب سورآبادی و آثار دیگر استادان زبان فارسی زمینه ای فراهم آورده باشد. آخرین بخش کتاب شامل دو فصل است: فصل اول این بخش راجع به برابرهای قرآنی واژه های فارسی است و بخش دوم آن، معادل های فارسی واژه های قرآن است.
در بخش نخست کتاب، "ادبیات داستانی" در گستره تاریخ، اسطوره، افسانه، رمانس و رمان به اختصار شرح و تبیین میگردد، سپس مقوله ورود رمان و داستان کوتاه به ادبیات فارسی، با ترجمهها سفرنامههای خیالی، مقالات شبه داستان و رمانهای تاریخی بازگو میگردد .بخش بعدی کتاب مربوط به "پیشگامان انواع جدید داستانی" است که با معرفی کوتاه جمالزاده و مشفق کاظمی پی گرفته میشود . نویسنده در مبحث "نسل اول داستان نویسان" از هدایت، علوی و چوبک و از مختصات آثارشان یاد میکند و در بخش "گروه دوم از نسل اول داستان نویسان" و ویژگیهای داستان نویسی حجازی، دشتی، نفیسی و جواد فاضل را به اختصار برمیشمارد .مباحث بعدی کتاب که شامل ارزیابی کوتاه آثار نویسندگان فارسی است به این موضوعات و شخصیتها اختصاص مییابد : "نسل دوم داستان نویسان :دانشور، آل احمد و گلستان"، "ادامه داستان نویسان نسل دوم :بهآذین و پرویزی"، "رمان تاریخیی مستعان، مسرور، مدرس، سردادور، میمندی نژاد، مطیعی، امیر عشیری، آرین نژاد و آشتیانی"، "نسل سوم داستان نویسان :صادقی، ساعدی، افغانی و مدرسی"، "نسل چهارم داستان نویسان :گلشیری، میرصادقی، فصیح، شهدادی، و ایرانی"، "ادبیات اقلیمی یا داستان نویسی روستا"، "ادامه نویسندگان ادبیات روستا :فقیری، بهرنگی و درویشیان"، "نثر علمی ادبی"، "نمایشنامه نویسی"، "نمایشنامه نویسی در دورههای بعد"، و "ترجمه از زبانهای اروپایی" .
از کتب مرجع و تذکره های مهم به زبان پارسی تذکره ای است که دولتشاه سمرقندی تالیف کرده است. تذکره الشعراء دومین تذکره از نوع خود پس از لباب الالباب عوفی در تاریخ ادب فارسی است، که در خلال شرح احوال شاعران، پادشاهان و پیران، افسانههایی دیده میشود که دولتشاه آنها را به تناسب در کتاب خود درج کرده است. از نمونههای بارز این افسانهها میتوان به حکایاتی دربارهی فردوسی، ناصرخسرو، نظامی، خیام، عطار، سعدی، عبیدزاکانی و حافظ اشاره کرد. مجموع اظهار نظرهای دولتشاه دربارهی سرودههای شاعران نشان میدهد که او به ظرائف و دقایق و صنایع شعری، وقوف کامل داشته است؛ چنان که اشاره به بسیاری از صنایع بدیعی و یا استفاده از اصطلاحاتی چون «متانت»، «نازک سخن»، «ملایمگوی و متینسخن»، «سخن صاف و روان» و «غزل مطبوع» ، حاکی از داوری وی دربارهی سرودههای شاعران است. تذكرة الشعراء دولتشاه سمرقندی از جمله تذکرههای عمومیای است که بعد از لباب الألباب محمد عوفی، دومین تذکره موجود درباره احوال شاعران و اشعار آنان بشمار میرود و با وجود اشتباهات تاریخی موجود در آن، پیوسته مورد مراجعه محققان بوده است. دولتشاه تألیف این تذکره را در سال 982ق، به پایان رسانید و محتوای آن را بر یک مقدمه، هفت طبقه و یک خاتمه تنظیم کرد؛ بهطوریکه شرح احوال شاعران قرن نهم آن مغتنم و حائز اهمیت است. تذكرة الشعراء بارها در ایران و خارج از ایران تصحیح و تجدید چاپ شد و اولین و آخرین تصحیح آن مربوط به سالهای 1305ق، و 1385ش، است. نسخههای خطی فراوانی از این تذکره در کتابخانههای دنیا موجود است و به بعضی زبانها هم ترجمه شده است. دولتشاه اطلاعات مورد نیاز را از دیوان شاعران و کتابهای تاریخی گرد آورده و از شنیدههای خود نیز سود جسته است. او تذکره خود را بر اساس تاریخ و دوره زندگی شعرا مرتب کرده و شرح حال 150 شاعر نامدار را از ظهور اسلام تا زمان زندگی خود آورده است. تذكرة الشعراء با دیباچه مؤلف آغاز میشود. پس از مقدمهای در ذکر ده تن از شاعران عرب، شعرای پارسیگو بهلحاظ تاریخی به هفت طبقه تقسیم میشوند که آخرین طبقه به شعرای همدوره دولتشاه اختصاص دارد. در این ضمن به احوال پادشاهان حامی شعر و رویدادهای تاریخی نیز اشاره شده است. در خاتمه، شرح زندگی و مکارم هفت تن از بزرگان روزگار دولتشاه آمده و کتاب با «شطری از مقامات ابوالغازی سلطان حسین بهادر» به پایان رسیده است. او جز نقل احوال شاعران، به نقد شعر آنها نیز میپردازد و بنا بر سبک مورد پسند زمان خود، به طنطنه الفاظ و مضمونآفرینی و آرایههای لفظی توجه میکند و شعر را با این ملاکها نقد و ارزیابی میکند. وی اشعاری را که فصیح و روان و پیراسته از تکلفات و صنایع باشند، تحسین نمیکند؛ چنانکه ذکر تمامی قصیده «بوی جوی مولیان» رودکی را در تحمل تذکره نمیداند. دولتشاه، چون در دوره انحطاط ادبی به سر میبرده، در معرفی چند تن از شعرا، از جمله حافظ، شاعری را دون مرتبه آنان دانسته و به فضایل دیگر آنان پرداخته و توجه نکرده است که تذکره او بر مدار شعر و شاعری است
تاریخ جهانگشای جوینی از کتب معتبر و پر جاذبه قرن هفتم در حوزه ادب و تاریخ است .حیثیت و اعتبار کتاب در این است که مولف یا خود مستقیماً شاهد وقایعی است که نقل می کند و یا آن وقایع را از منابع دست اول تدارک دیده است و نثر پر فخامت این اثر نیز بر ارج و اهمیت آن می افزاید. نویسنده آن سالها در دربار ارغون و هولاکو و پسرانش، اباقا و تگودار، دارای منصب، و گواه بسیاری از رخدادهای آن دوره بوده و برخی پیش آمدها گذشته را نیز از گواهان آنها و از خاندان خود که از درباریان خوارزمشاهیان و مغولان بودهاند، شنیده بودهاست. تاریخ جهانگشای تاریخ سیاسی محض نیست، زیرا نویسنده هنگام رویدادنگاری، درباره اوضاع اقتصادی، اجتماعی، بافت شهرها و موقعیت جغرافیایی آنها و اسامی قدیمی شهرها نیز توضیحات بیهمتایی دادهاست. این کتاب یکی از منابع دست اول درباره دوران آغازین استیلای مغول بر ایران است که به دلیل اتکای بخش عمده آن بر مشاهدات نویسنده از اهمیت بسیاری برخوردار است .این اثر تاریخی در سه جلد تالیف شده است: جلد اول بعد از دیباچه ای طولانی، مشتمل بر فصلی در عادت و رسوم مغول قدیم و فصلی در قوانین وضع شده چنگیزخان، یعنی "یاسا"ست.