در «بیخودی» اقبال فردیت «خود» همواره باقی میماند از این رو مسئولیت و تکلیف ـ که بارزترین خصیصه خودی ساخته و پرورده است ـ در این هنگام نه تنها از میان نمیرود، بلکه بس بزرگتر و سنگینتر میگردد. این است که وقتی همین «خودی» به عنایت حق برای رسولان او شناخته میشود، همان مسئولیت، آنان را بیشتر به میان مردم میآورد و استوارتر و جان آهنگتر میگویند: «من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم».
مولانا کوثر نیازی وزیر اطلاعات و رادیو و امور حج و اوقاف دولت فدرال پاکستان بنا به دعوت دولت پهلوی از تاریخ 17 الی 24 مه 1974 م از ایران دیدار کردند و پیرامون موضوعات مورد علاقه دو کشور منجمله ترویج هرچه بیشتر فارسی امروز در پاکستان تبادل نظرهائی ثمربخش بعمل آوردند. آقای کوثر نیازی غیر از مذاکرات رسمی با مقامات دولتی، در دو جلسه علمی و فرهنگی نطقهای مبسوطی ایراد کردند که عبارتند از : نطقی پیرامون روابط علمی و ادبی و تاریخی میان ایران و پاکستان و مسائل اجتماعی دوره معاصر از دیدگاه اسلام در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران و دومی سخنرانی درباره احوال و آثار و افکار علامه اقبال لاهوری طی مراسم بزرگداشت از شاعر متفکر پاکستانی که در تالار وزارت فرهنگ و هنر تشکیل گردید. در نشریه حاضر متن هر دو سخنرانی مولانا کوثر نیازی گردآوری شده است.
اقبال شخصیتی بوده با ابعاد مختلف که هر بعد آن میتواند عنوان کتابی مستقل باشد. او فیلسوف، شاعر، اسلامشناس، عارف، سیاستمدار، حقوقدان، جامعهشناس، اصلاحطلب، روزنامهنگار، مترجم و نویسنده ای برجسته بوده که در این کتاب سعی میشود برخی از جنبههای برجستهتر شخصیت وی با روایات مختلف شرح شود. غالب این روایات از مولف کتاب است و تعدادی نیز از اقبال شناسان ایرانی و پاکستانی که در مجموع تحت عنوان اقبال با چهارده روایت آورده شده است.
بخش نخستین کار نویسنده این سطور بررسی سبک سخن سورآبادی از خلال قصه ها و ترجمه ها بود، و ازین حیث زبان قصه ها بیشتر درخور توجه می نمود، چرا که زبان ترجمه عموما به لحاظ تقیّد بسیار گزارشگران کلام خدا در روزگاران گذشته بر این که سخنی به خطا گفته نیاید و کلمه ای به نادرست ترجمه نشود بسا که از شیوه زبان قرآن متاثر می شد و از هنجار زبان پارسی دور می گشت. اما زبان قصه از این تقیّد و تعهّد به دور است و روح زبان گوینده در آن بیشتر نمودار. با این حال، نویسنده ترجمه های قرآن را نیز درین بررسی از نظر دور نداشت و هر نکته ای را که قابل بحث و بررسی می یافت و نتیجه ای به گمان او از آن به دست می آمد یادداشت می نمود. حاصل این همه، خصوصیات زبانی ابوبکر عتیق را در دو بخش جداگانه زبان قصه ها و زبان ترجمه ها زیرعنوان یگانه "شیوه گفتار" مصنف درین کتاب فراهم آورد. بخش بعدی، بررسی مسائل لغوی قصه های کتاب بود. این کتاب ازین نظرگاه بس سودمند و قابل اعتنا است. گنجینه ای است که بسیاری از مفردات و ترکیبات سره و زیبای فارسی را در آن می توان دید. از این رو نگارنده تلاش کرد که تا می تواند همه آن مروارید های نفیس و گرانبها را از ژرفای کتاب برآورد و در مواردی که گاه ذکر مثال هایی از دیگر کتاب های استوار نظم و نثر کهن پارسی دربایست می نمود به ایراد نمونه ای از آن ها بپردازد، تا هم معانی آن کلمات را با آن شواهد روشن تر نماید و هم برای مقایسه کاربرد آن واژگان در کتاب سورآبادی و آثار دیگر استادان زبان فارسی زمینه ای فراهم آورده باشد. آخرین بخش کتاب شامل دو فصل است: فصل اول این بخش راجع به برابرهای قرآنی واژه های فارسی است و بخش دوم آن، معادل های فارسی واژه های قرآن است.
داستان آفرينش آدم/ انسان يکي از مهمترين موضوعاتى است كه بخشهاى زيادى از آثار دينى و غير دينى را به خود اختصاص داده است. در اين آثار، به مطالبى از اين نوع، فراوان برمىخوريم که آدم/ انسان چگونه آفريده شد، چرا آفريده شد، چرا بر روى زمين جاى گرفت و در ميان ديگر موجودات، چه جايگاهى دارد. هريك از اسطورههاى كهن، آثار آيينى و دينى و آثار ادبى و عرفانى كوشيدهاند به گونهاى به اين پرسشها پاسخ دهند. در آثار ادب عرفانى فارسى اين نگرش حاكم است كه نخستين آفريده انسانى، آدم است و آفرينش او نيز به صورت مستقيم از خاك انجام مىگيرد. در اين آثار، درباره چگونگى گردآورى اين خاك و سپس آمادهكردن آن براى فراهم آوردن گل قالب آدم، فراوان سخن گفتهاند و هر يک برداشت خاص خود را ارائه کردهاند که در اين نوشتار بدانها اشاره شده و هريک مورد بررسي قرار گرفته است. در بررسي نهايي آشکار ميشود که آثار ادب عرفاني فارسي، ضمن آن که در اين زمينه از قرآن تاثير پذيرفتهاند، بيش از آن ـ احتمالا از طريق روايات اسرائيلي که وارد احاديث و متون تفسيري اسلامي شدهاند ـ تحت تاثير روايت يهودي آفرينش بودهاند.