ملا محمدمحسن فیض کاشانی (1006-1091 قمری) حکیم فیلسوف، محدث و عارف دوره صفوی، شاگرد ملاصدرای شیرازی و از دانشمندان شیعه بود. وی در فقه و اصول، فلسفه و کلام، حدیث، تفسیر قرآن و شعر و ادب توانا بود. علامه فیض کاشانی گذشته از جمع آوری اخبار، تدوین و تالیف کتب فقهی استدلالی به عربی، به نگارش فقه کاربردی فارسی نیز همت گمارده بود. او این شیوه را در فقه اصطلاحی و درک و درایت معارف اسلامی به کار برد. فیض برای آشنایی عامه با معارف، اخلاق و آداب سلوک و تکالیف شرعی، دفاتر ارزشمندی به فارسی گردآورده است. کتاب حاضر جلد دوم از مجموعه رسائل فارسی فیض کاشانی است که باشراف محمد امامی کاشانی گردآوری و توسط مسیح توحیدی تصحیح شده است. این جلد در بردارنده ده رساله از ترجمه های ملا محسن فیض کاشانی در زمینه فقه، اخلاق، عقاید و عبادات است. برخی از این ترجمه ها عبارتند از: العقاید، الصلاه، ابواب الجنان، الحج، مفتاح الخیر، الشریعه و ...
«بنیاد اندیشی»، روح علوم اسلامی است و این بنیاداندیشی، چنانکه در حکمت عربی مشخص است، بیشتر به عالم ثابتات و بقا توجه دارد، اما از سوی دیگر، عرف جاهلی و قبیلگی و عادات طبیعی و اغراض بشری اقوام، در کنار یونانزدگی و یهودزدگی نظری و عملی، جامعة اسلامی را به سوی انحطاط برده و همین ممیزی، موجب شده است که بسیاری از معانی قدسی به صورت ممسوخ، ناسوت زده و عرفی (عصری) گردند. در این میان، پس از تحلیل توانمندی فقر و تفکر فقهی، که شأن بیرونی، قدرت و نظم اجتماعی اسلام را بروز میداد در مراحل پیشرفتهتر، اسلامشناسی مدرن در ساحت فلسفی و عرفانی اسلام تمرکز یافت و بر آن تأکید کرد. برای بسیاری از شرقشناسان، «ابن خلدون» به مثابه متفکری که در عالم جدید حضور داشته و بر فلسفه، صورتی عرفی و این جهانی زده است،کمال اندیشه اسلامی تلقی شد. حال، ما در وضع نویی قرار گرفتهایم؛ راهی که غایت آن میتواند تحقق و احیای شئون دیگری از عالم و علوم اسلامی در ذیل تجلی تام و تمام عالم اسلامی باشد. شرط لازم ورود به این مرحله، خود آگاهی و بازاندیشی در مبادی تفکر و علوم جهان اسلامی است. در کتاب حاضر، بازاندیشی در موضوعهای: «حجیت عقل و وحی در عالم اسلامی»، «جوهر ایمانی علوم اسلامی» و «نحوة تطور، تنازع و تقابل آنها با فلسفة یونانی از آغاز تا پایان قرن ششم و هشتم اسلامی»، که پایان عصر توانمندی عالم اسلامی نیز محسوب میشود، پرداخته شده است.
نزهة الارواح و روضة الافراح (تاریخ الحکماء) ترجمه کتاب «تاريخ الحكماء قبل ظهور الإسلام و بعده «نزهة الأرواح و روضة الأفراح»» اثر شمسالدین شهروزی (ت 511ق) است. اصل این کتاب، به زبان عربی است و در اوایل سده یازدهم (1011- 1014ق)، دانشمند، حکیم و عارف ایرانی، مقصود علی تبریزی، در هند آن را به دستور جهانگیر گورکانی، به فارسی ترجمه کرده که نهتنها گزارشی از اندیشههای فلسفی و سخنان حکمتآمیز و پندهای دلپذیر است، بلکه متنی زیبا، روان و کم مانند از فارسی آن روزگار را نیز به دست میدهد. مترجم به هنگام ترجمه، در جایجای کتاب، نکتههایى از خویش در تفسیر احادیث نبوى و توضیح اقوال حکما و داورى آراى آنان افزوده است که نشان میدهد آنچه از فضل، علم و بینش عارفانه وی گفتهاند سخنى گزافه نبوده است که ازجمله مىتوان به صفحات 6، 7، 8، 9، 10، 18، 33، 174، 175 و... مراجعه کرد. این افزودهها نهتنها نشانههاى دست داشتن او در حکمت، فلسفه و علوم دیگر است، بلکه ذوق عرفانى او را نیز نشان مىدهد. با آنکه این ترجمه، در ساخت عبارت و جمله از متن عربى شهرزورى و منابع دیگر متأثر است- و شاید این مقدار تأثیر به علت دشوارى ترجمه، رعایت امانت و دقت در کلام حکما بوده است- ازنظر زبان فارسى و ویژگیهاى آن در قرن دهم و یازدهم، از نثرهاى روان و پاکیزه این روزگار به شمار مىآید؛ زیرا در این دوره که به نظر ناقدان سخنسنج، پارسى آشفته است و فارسىگویان از هند تا عثمانى آشفته گوی، زبان مقصود على تا حدود زیادی از آن آشفتگیها برکنار مانده است و اگر این ترجمه آزادتر صورت مىگرفت، شاید کار از گونهاى دیگر مىبود، چنانکه در صفحات 150، 320- 321 و 473 نمونههاى آن را مىتوان دید. بارى، این ترجمه گویاى علم، فضل و توانایى مقصود على تبریزى در دو زبان تازى و درى است. بررسى اجمالى فهرست لغات و ترکیبات و مقایسه آن با آثار معاصران او تا حدودى ویژگیهاى زبان او را روشن مىگرداند. در نثر او، جملههاى وصفى مانند «ملاحظه کردار و اطوار مردم کرده او را به یارى و دوستى بگزینید، نظر بر گفتار او کرده اختیار مکنید» [۵] برخلاف نثرهاى رایج این دوره بسیار اندک است.