یکی از مفیدترین و مفصلترین تذکرههای شعرای فارسی گو، خلاصهالاشعار و زبده الافکار اثر میرتقیالدین محمد بن علی حسینی کاشانی (زنده در 1016ق) متخلص به «ذکری» و مشهور به «میرتذکره» از شاعران و نویسندگان بنام عصر صوفی است. تقی کاشی از شاگردان محتشم کاشانی بود و طبق وصیت او دیوان محتشم را نیز گردآورد. تقی کاشی تألیف خلاصهالاشعار را احتمالاً در حدود سال 975 ق آغاز کرده و پس از افزودنها و تجدید نظرهای متعدد، صورت نهایی کتاب را در سال 1016 ق به نام ابراهیم عادلشاه ثانی سلطان بیجاپور مصدر گردانیده است. این کتاب هم از حیث شرح احوال شاعران و هم به سبب آوردن نمونههای مفصلی از اشعار ایشان اهمیت فراوان دارد. خلاصهالاشعار گاه اطلاعات مهم و منحصری درباره بعضی شاعران در اختیار مینهد و گاه منبع یگانهای برای اشعار برخی شعرا محسوب میشود؛ یعنی اشعار نسبتاً مفصلی از برخی شعرای گمنام در اختیار محققان میگذارد که در جای دیگری یافت نمیشود. زیرا تقی کاشی از نسخههای خطی دواوینی استفاده کرده که برخی از آنها در روزگاران بعد از میان رفتهاند.
این کتاب تذکرهای است تاریخی و جغرافیایی که به تشریح اقالیم سبعه پرداخته و نویسنده در ضمن توصیف برخی از شهرها و آبادیها، بهاجمال و گاه بهتفصیل از بزرگان و مشاهیر آنها سخن گفته است. نویسنده این کتاب را به زبان فارسی و در سال 1018 قمری در طول شش سال نگاشته است. نویسنده هر اقلیم را منسوب به یکی از ستارگان دانسته و هر یک را تشریح کرده است. مؤلف که از ادبای نامدار نیمه دوم قرن دهم است، با شرح هر اقلیم از اقالیم سبعه، نخست طول و عرض و مساحت تقریبی آن اقلیم را بیان کرده، سپس به موقعیت جغرافیایی و مسائل تاریخی آن اشاره نموده و در پی آن، شهرهای عمده و گاه شهرهای کوچک آن اقلیم را نام برده است. کتاب مملو از اشعار، اخبار و حکایات است. این کتاب به تصحیح جواد فاضل است.
زنان نامدار کُرد برای ملت کرد و برای کشور ایران عزیز مایه افتخار بوده و زن کرد به عنوان پادشاه مسلمین سالها در مصر حکومت نمود. محدثین، مدرسین، مبارزین، مورخین از بانوان کرد فراوان و دهها زن کرد در این سمت بوده و هستند. این کتاب نوشته عبدالجبار جباری شرح حال گروهی از مادران و خواهران کرد است.
نظریه تاریخ ادبی هرمنوتیکی به جای سرگذشت مؤلف و متن، «تاریخ خوانندگان متن» یا «تاریخ ادبیات مخاطبان» را پیشنهاد میدهد. از این دیدگاه، عیار ادبیت یک متن مثلاً دیوان حافظ بر اساس میزان سرزندگی، پویایی و قابلیت مکالمهاش با نسلهای روزگاران مختلف سنجیده میشود. پس مورخ ادبی، باید «تاریخ تأثیر» حافظ در مخاطبان پس از خود را بهنگارش درآورد. او با این کار در حقیقت تاریخ «حیات دیوان حافظ» و «تاریخ معانی شعر حافظ» یعنی سرگذشت یک متن پس از تولد، و حرکت آن در تاریخ را مینویسد. این مقاله از رهگذر بازشناسی خوانندگان حافظ در سده نهم به بررسی پژواک صدای این شاعر در حدود یک سده پس از مرگ وی میپردازد و بر اساس اطلاعات بهدست آمده از منابع سدههای هشتم و نهم، خوانندگان را بر مبنای نوع خوانشی که از کلام حافظ دارند ردهبندی میکند. همچنین پایگاه اجتماعی حافظ را بر اساس اطلاعات زندگینامهای و نیز القاب و عناوینی که به حافظ میدهند نشان میدهد و در نهایت سیر تطوّر موقعیت و معنای شعر حافظ را از سادگی به پیچیدگی و از گفتمان ادبی به درون گفتمان قدسی بهتصویر میکشد.
خلاصهالمناقب، خلاصه مناقبالعارفینِ شمسالدین احمد افلاکی است که احمد بن محمود ملقّب به معینالفقرا (صاحب تاریخ ملازاده در ذکر مزارات بخارا) مرید جلالالدین ابوالفتح محمدبن محمدبن محمود الحافظ البخاری (خواجه محمد پارسا) از این کتاب فراهم آورده است. ارزش این متن به مطالب افزودهای است که گردآورنده برای نخستین بار از اقوال مولانا جلالالدین محمد به کتاب علاوه کرده؛ ضمناً حکایتهای مهم و زیبایی را نیز انتخاب نموده است. در این مقال پس از معرفی متن و سابقه آن، به شناساندن احمدبن محمود و مرداش و عصر زندگی ایشان و سپس برای اولین بار به تصحیح بخشی پرداخته شده که معینالفقرا از سخنان مولانا به متن افزوده است.