استعاره يکي از مهم‌ترين موضوعات زبان‌شناسي شناختي است. هدف اين مقاله بررسي وجود و کيفيت استعاره مفهومي «گذر زمان به مثابه حرکت در مکان» در قصه‌هاي کودک در گروه‌هاي سني «الف»، «ب» و «ج»، در چارچوب معناشناسي شناختي بر اساس نظريه معاصر استعاره ليکاف است. روش پژوهش به صورت توصيفي ـ تحليلي، و جمع‌آوري داده‌ها اغلب به روش کتابخانه‌اي است. در اين مقاله، نتايج مطالعه شصت کتاب کودک بررسي شده است. يافته‌هاي مقاله به اين شرح است: 1. به نظر مي‌رسد کودک فارسي زبان در گروه‌هاي سني مورد بررسي مفهوم زمان را به واسطه حرکت در مکان درک مي‌کند و اين نه تنها از طريق حرکت خطي در راستاي افقي و عمودي امکان‌پذير است، بلکه از لحاظ کيفي، جهت حرکت مي‌تواند متفاوت باشد. به اين معنا که حرکت مي‌تواند به صورت حجمي، فضا يا ظرفي را پر کند، سطحي را بپوشاند يا به شکل تغيير حالت و وضعيت خود را نشان دهد. 2. کودک فارسي زبان در گروه‌هاي سني مورد بررسي نه تنها مفهوم زمان را به واسطه حرکت در مکان درک مي‌کند، بلکه عملکرد الگوي نگاشت «زمان چيز است»، «آن چيز در حرکت است» در استعاره زمان، با فرافکني هستي‌شناسانه به ماه و خورشيد و اشيا پيرامون کودک وابسته است و بر درک مفهوم زمان تاثير مستقيم دارد. 3. نظريه معاصر استعاره ليکاف ابزار نظري مناسبي براي بررسي ساختار مفهومي داستان‌هاي کودک به زبان فارسي است، البته، اين نظريه جهان شمول و فرهنگ بنياد است.

منابع مشابه بیشتر ...

61a36f4c5ad16.jpg

استعاره و ترجمه (مجموعه مقالات در مورد ترجمه)

محمدعلی مختاری اردکانی

مولف در پیشگفتار کتاب "استعاره و ترجمه" می‌گوید: "اینجانب حین تالیف و تحقیق و ترجمه مطالبی گرد آوردم که بتواند تا حدی راه‌گشای این رشته باشد.کتاب با "روش‌شناسی پیشنهادی ارزیابی ترجمه ادبی" شروع می‌شود که بحثی کلی در ارزیابی ادبی است. در ایران معمولا انتقاد از ترجمه، خالی از حب و بغض نیست، بیشتر نظری‌ست و سلیقه‌ای و عاری از معیارهای ملموس. اگر هم به ندرت چنین باشد، حداکثر از سه سطح واژگان، دستور، و سبک فراتر نمی‌رود. در این گفتار برآنیم تا با استفاده از روش‌شناسی پیشنهادی کارمن والروگارسس و دیگران بالاخص پیترنیومارک نوعی روش‌شناسی برای ارزیابی ترجمه ادبی پیشنهاد نماییم تا اظهارنظرها در مورد ترجمه منطقی، مستدل، ملموس و قابل اعتماد باشد نه سراسر دشنام یا تعریف و تمجید یا راه میانه و محافظه‌کارانه یکی به میخ و یکی به نعل زدن......

60979a00252df.png

استعاره مبنای تفکر و ابزار زیبایی آفرینی

گروهی از نویسندگان

این کتاب که از هفت مقاله تشکیل شده، تلاشی است برای معرفی دیدگاه‌های گوناگون درباره تعبیری به نام «استعاره». این دیدگاه‌های عمدتاً نو، استعاره را از صرفاً سطح ادبی، شعری و هنری خارج می‌کنند و فراگیری آن را در کل نظام زبان و تفکر نشان می‌دهند؛ از این‌رو به‌نوعی این مقالات نگاهی غیرمتعارف به مفهومی دارند که به طور سنتی آن را بخشی از ادبیات و بلاغت انگاشته‌اند.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

57ceedbb18b0c.PNG

بازی نشانه‌ها و ترجمه شعر

فرزان سجودی

در این مقاله، از‏ منظری نشانه‌شناختی و بر مبنای‏ مکتب پسا‏ساخت‏گرایی به ترجمه شعر نگریسته‏ایم. توجه به بازی و سیلان نشانه‌ها در فضای باز گفتمانِ شعر، روابط بینا‏نشانه‌ای و بینا‏متنی و وجود رمزگان‌های فرهنگی درون متن شعر، رابطه ترجمه و سپهر‏نشانه‌ای از مباحث مورد توجه ما در این مقاله است. ترجمه شعر همواره عرصه‌ای بحث‏برانگیز و قابل تأمل بوده و یکی از مسائلی که این کار را دشوار می‌کند، بازی نشانه‌ها و حضور رمزگان فرهنگی است. به‏یقین، ترجمه‌های تحت‏اللفظی توان انتقال کیفیت شعری را ندارند و در بسیاری از ترجمه‌ها، روابط درون‏متنی و بینا‏نشانه‌ای و حتی ماهیت نشانه‌ها تغییر می‌کند. هدف ما از نگارش این مقاله آن است که نشان دهیم هنگام ترجمه شعر، برخی نشانه‌ها حفظ می‌شوند، برخی به نشانه‌های متناسب با رمزگان فرهنگی زبان مقصد تغییر می‌کنند و بعضی هم محو می‌گردند. بدین منظور، ترجمه‏های کریم امامی و احمد محیط را از شعر‏های شاعرانی چون سپهری، فروغ فرخ‏زاد، شاملو و نیما یوشیج بررسی کرده‏ایم تا نشان دهیم که بازی نشانه‏ها ترجمه شعر را دشوار می‏کند. از‏سویی دیگر، در روند ترجمه، مترجم پیوسته در فضایی بینا‏فرهنگی میان فرهنگ زبان مبدأ و مقصد قرار دارد. در این فضا، رمزگان‌های مشترکی وجود دارند که فضای نشانه‌ای گسترده‌ای را می‌سازند. این فضای بافتمند فرهنگی و تاریخی، همان سپهر‏نشانه‌‌ای است. در فرایند ترجمه، از یک سپهر‏نشانه‌‌ای به سپهر‏نشانه‌‌ای دیگر می‌رویم.

پژوهش‌ها/پژوهش‌ در شعر و شاعران پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی
مقاله
57bd43e195bb9.PNG

فرهنگ، استعاره و ترجمه‌پذيري

فرزان سجودی

مقاله حاضر با مطرح‌کردن اين پرسش نوشته شده است: «ترجمه ترکيبات استعاري فرهنگ ـ بنياد به چه روش يا روش‌هايي امکان‌پذير است؟». در پاسخ‌گويي به اين سوال، نتايج بررسي تطبيقي ترجمه رينولد نيکلسون از دفتر اول مثنوي معنوي مولانا به عنوان داده در نظر گرفته شده است. چارچوب کار، الگوي ترجمه هاروي (2000) است. نگارنده با توجه به نياز پژوهش، به معرفي نشانه استعاري و دلالت استعاري پرداخته است. در اين بخش شش نوع دلالت از هم بازشناخته شده‌اند. الگوي شش‌گانه ـ که يکي از دستاوردهاي اين پژوهش است ـ مي‌تواند بين هر دو زبان «الف» و «ب» که زبان مبدأ و مقصد در فرايند ترجمه‌اند، مورد استفاده قرار گيرد. در ادامه تحقيق، چگونگي به کارگيري اين دلالت در ترجمه استعاره‌هاي فرهنگ ـ بنياد و سپس معرفي الگويي براي ترجمه اين موارد آمده است. به عبارت ديگر، براي هر يک از روابط دلالي مطرح شده شيوه‌هايي در ترجمه پيشنهاد شده است. اين پيشنهادها بر اساس ماهيت دلالت استعاري شکل گرفته‌اند. به اين ترتيب، مترجم در رويارويي با ترکيب استعاري الگويي در دست دارد که او را در ترجمه انواع استعاره‌ها قدم به قدم راهنمايي مي‌کند.

فنون ادبی/بلاغت (بیان، بدیع، معانی) فنون ادبی/ترجمه
مقاله