خورشید نوروز پارسی، میراث گوهربار جمشید شاه کبیر، قرنهاست بر آفاق فرهنگ ایران زمین و خاک تمامی پارسی منشان جهان میتابد و نور میافشاند. نوروز این سنت خجسته نوشدگی زمین و زمان و این سلک نیک پرده دری سیاهی و نکبت زمستان سالهاست در بطن دل هر ایرانی وطن پرست جایگاه نمونه دارد و بیشک تاریخ پر شکوه آن که به قدمت تاریخ هزاره نیک سترگترین اسطورهگان و فرهمندترین حاکمان ایرانی بوده در بطن روح و جان هر ایرانی میهن دوست غرور پاکی میافکند، سرشار از عشق و دلدادگی به میراث نیک میهن پرآوازه خویش. فردوسی کبیر در شاهنامهاش، نوروز را برآمد بر تخت نشستن جمشید شاه در هرمز فروردین (اولین روز فروردین) میداند.
پارسیان اهل کتابند، نوشته محمدطاهر رضوی و ترجمه م. ع. مازندی، در دفاع از آیین زرتشت و در پاسخ به ایرادهای وارد آمده بر آن نوشته شده، و از طرفی، عنوان پارسیان، ناظر به زرتشتیان ساکن هند است. مؤلف معتقد است که پارسیان نه تنها قومی خداپرستاند، بلکه دین ایشان، تفاوتی با ادیان یهودی، مسیحیت و اسلام ندارد. ازاینرو، سنجشی تطبیقی میان باورهای زرتشتیان با دینهای یاد شده انجام داده است. روش نویسنده، همانطور که آمد، دفاعی بوده و نویسنده برای نگارش کتاب، از برخی منابع زرتشتی و بیشتر منابع اسلامی که به دین زرتشت اشاره کردهاند، بهره جسته است. کتاب فاقد فصلبندی مشخص است. مؤلف در دیباچه ابتدا از انگیزه نگارش کتاب سخن گفته است. بحث بر سر پرستش خدای واحد در دین زرتشت، مطالب آغازین کتاب را تشکیل میدهد. در ادامه به نظریات مختلف درباره زندگی زرتشت اشاره شده است. سپس نویسنده به بحث درباره نگارش اوستا و معرفی بخشهای اصلی آن (اوستای اصلی و جدید) و دفاع از باورهای زرتشتی پرداخته است. نویسنده با جستاری در اندیشههای دینی زرتشتی و سنجش آنها با آموزههای دینهای اسلام و یهود و مسیحیت، زرتشت را همانند سایر پیامبران از جانب خداوند دانسته است. بررسی ارتباط مسلمانان با زرتشتیان در دورههای مختلف و جایگاه زرتشتیان در منابع اسلامی و دیدگاه این منابع نسبت به این دیانت و پیروان آن، مطالب انجامین کتاب را تشکیل میدهد
همه نیازها و سودهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ما، ریشه در این مایه های فرهنگی دارند. و وارونه پنداشت آنها، فرهنگ ما رونوشت تاریخ ما نیست. پیشینه فرهنگی، غیر از سنت فرهنگی است. چه بسا فرهنگ، علیرغم تاریخ، بالیده است. اسطوره های مردمی ما، فرهنگ بسیار عالی علیرغم تاریخ سیاسی و دینی و نظامی ما فراهم آورده است. فرهنگ سیاسی ما را، حکومتمداران فراهم نیاورده اند، بلکه مردم ما، همان مردمی که اکنون از پژوهندگان و روشنفکران، بخود رها ساخته شده اند. و نوروز جمشیدی نیز، یکی از بزرگترین ستونهای این بنای فرهنگ سیاسی است...