در ارتباط با موضوع این مقاله باید گفت که غالب نوشتههایی که تاکنون درباره ساخت فعل در گویشهای کرانه دریای خزر به رشته تحریر درآمده حاکی از آن است که در بعضی از این گویشها گذشته نقلی وجود ندارد و گویشوران آنها برای بیان گذشته نقلی از گذشته ساده استفاده میکنند. نگارنده در مقاله حاضر با دستهبندی انواع ساختهای زمان گذشته ساده و گذشته نقلی در 60 لهجه و گویش ایرانی در صدد دست یافتن به این نتیجه است که گویشهای مورد اشاره برعکس آنچه تصور شده است، در حقیقت برای بیان گذشته ساده از گذشته نقلی استفاده میکنند. به عبارت دیگر، این گونه گویشها گذشته نقلی دارند ولی گذشته ساده ندارند. در زیر در ابتدا ساخت گذشته ساده و گذشته نقلی را در فارسی میانه، به اختصار، بیان میکنیم، سپس انواع ساخت گذشته ساده و گذشته نقلی را در لهجهها و گویشهای مورد بررسی ارائه میدهیم و در پایان به نتیجهگیری میپردازیم.
گویش خراسانی از گویشهای اصیل و مهم زبان فارسی است که به سبب کثرت مردمانی که بدان سخن میگویند و نیز به سبب پایگاه محکمی که زبان فارسی همیشه در خطه خراسان داشته است، شناخت آن بایسته و سودبخش است. بسیاری از واژههایی که در گذشته بخشی از گنجینه زبان فارسی را ساختهاند، امروزه در زبان روزمره کاربرد خود را از دست دادهاند؛ اما در گویش خراسانی هنوز رواج دارند و زنده و کارساز ماندهاند. میان آنها واژههای رسا و زیبا و مفیدی به چشم میخورند که امروز هم میتوانند به کار آیند و بر غنای زبان بیفزایند. این کتاب به همین انگیزهها فراهم آمده است. واژگان این فرهنگ عامیانه و گفتاریاند. واژگان خارجی رایج در پارسی خراسان در این فرهنگ کمتر آمده است.
منظور از این بررسی، نخست ضبط و ثبت گویشهای رو به فراموشینهاده نراق و محلات و بعد از آن برآورد شماره گویشهای زنده و نمونهبرداری از آنها در منطقهای بوده است که از شمال به قم، از خاور به تفرش و اراک و خمین، از جنوب به اصفهان و گلپایگان و از باختر به کاشان محدود میگردد. گویشهایی که در این بخش بدانها سخن گفته میشود، در همه جا «راجی» یا «رایجی» نامیده میشود.
مسئله واژهسازی و گزینش واژههای فارسی در برابر واژههای بیگانه سالهاست که مورد توجه ایرانیان قرار گرفته است. این کتاب تلاشی است در جهت هموارتر کردن این راه نهچندان هموار. ساختمان واژه را در بخشی از دستور زبان بررسی میکنند که صرف (ساختواژه) خوانده میشود. ساختمان واژه دارای دو لایه تصریفی و اشتقاقی است که مطالعه آنها صرف تصریفی و اشتقاقی نامیده میشود. هدف اصلی این کتاب مطالعه ساخت اشتقاقی واژههای فارسی است و نه ساخت تصریفی آنها.
پژوهشگرانی که در زمینه زبان فارسی و گویشهای ایرانی مطالعه میکنند، اطلاع دارند که خاورشناسان غربی، سالها قبل، گویشهای ایرانی را، براساس موازین آواشناسی تاریخی، به دستههایی چون شرقی، شمالی غربی و جنوب غربی تقسیم کردهاند. نتیجه این تقسیمبندی این شده است که امروزه همه ما، به عنوان پژوهشگر ایرانی، بدون هیچگونه تفکری درباره صحت یا سقم آن، این تقسیمبندی را پذیرفتهایم و در نوشتههای خود به کار میبریم.