برپایه نظریه استعاره شناختی، زبان عادی و ادبی در مفهوم سازی مفاهیم از جهاتی شبیه به هم و از جهاتی با هم متفاوتاند. مقاله حاضر، در صدد پرداختن به خلاقیتهای حافظ در تصور مفهوم عشق در چارچوب این نظریه است. مفهوم عشق در شعر حافظ به کمک راهبردها یا ابزارهای شناختی رایجی چون استعاره، تصویر، مجاز و جاندارپنداری مفهومسازی میشود، اما به نظر میرسد حافظ شیوههای خلاقانهتری را در استعارههای شعری عشق به کار برده است. به منظور کشف شاخصهای تأثیرگذار در مفهومسازی متفاوت عشق، دو سوال مهم مطرح میشود: مفهومسازیِ شعری عشق چه تفاوتی با مفهومسازی عادی و رایج آن در زبان فارسی دارد؟ کدام یک از شاخصهای چهارگانه کوچش(2010) در آفرینش خلاقیت استعاری در شعر حافظ نقش پررنگتری دارد؟ بررسی دادههای تحقیق نشان میدهد که عشق در زبان حافظ، مانند زبانهای دیگر و مانند زبان فارسی از مفاهیم آتش، سفر، مستی، و غیره به عنوان حوزه مبدأ کمک میگیرد. اما مفهومسازی آن از نظر چهار شاخص گسترش، تفصیل، زیرسؤال بردن، و تلفیق، با زبان عادی فرق دارد. به نظر میرسد آنچه باعث میشود زبان شعر، از زبان عادی متمایز شود، کاربرد خلاقانه مفهومسازیهای استعاری، جاندارپنداری، استعارههای تصویری و مجاز مفهومی باشد. همچنین از میان چهار شاخص مطرح در استعارههای مفهومی شعری، تلفیق و تفصیل بیشترین و زیرسوال بردن کمترین کاربرد را داراست. همچنین حافظ از استعارههای تخیلی نو در مفهومسازیِ عشق بسیار بهره برده است.
در این کتاب کوشیده شده تا درباره نکاتی درباره حافظ و شعر او بررسی صورت گیرد؛ از قبیل: بیان روند زندگانی حافظ برگرفته از متون و منابع معتبر علمی و تاریخی با استفاده از اشعار شاعران نوپرداز معاصر؛ نگاهی به ابعاد و زوایای شخصیت حافظ؛ چرایی تفأل به حافظ و چگونگی تفألزدن؛ تدوین فصلی با نام فرهنگ واژگان اشعار حافظ با بیش از دوهزار واژه؛ فراهم کردن فرهنگ اشارات و تعبیرات عرفانی اشعار حافظ با بالغ بر پانصد واژه.
در تدوین این فرهنگ به این نکات توجه شده است: 1. معنی واژهها در طول زمان دگرگون میشود؛ در دیوان حافظ لغات زیادی را میتوان یافت که معنی امروزی آنها با دوره حافظ متفاوت است؛ 2. درباره بعضی از واژهها هرچند نمیتوان گفت معنی امروز با معنی ششصد سال پیش تفاوتی کرده، ولی در پرتو دانش بشر تلقی ما نسبت به آن واژه تغییر کرده است؛ 3. در دیوان حافظ واژههای متعددی وجود دارد که در معانی گوناگون آمده است مثل روان؛ 4. حافظ استاد ایهام است یعنی در یک مصرع از یک واژه معانی مختلفی را در ذهن میآورد؛ 5. در دیوان حافظ واژههایی چند وجود دارد که به دو نوع میتوان آنها را خواند که در هر دو مورد معنیدار است که در این فرهنگ زیر عنوان «دوگانهخوانیها در دیوان حافظ» به آنها اشاره شده است و .... .
هدف مقاله حاضر، بررسی معنیشناختی مکانیشدگی برخی مفاهیم انتزاعی در زبان قرآن است. این مطالعه در چارچوب مدل لیکاف و جانسون 1980 تحت عنوان نظریه استعاره شناختی ـ استعارههای جهتی ـ صورت گرفته است. مکانیشدگی، یکی از رایجترین استعارههای شناختی برای مفهومسازی عناصر مجرد و انتزاعی است که در تحقیقات زیادی مورد بررسی قرار گرفته است. پرسش اصلی تحقیق، این است که آیا مفاهیم مکانی در انتقال مفاهیم غیرمکانی قرآن تأثیرگذارند؟ و آیا میتوان بر اساس الگوی استعاره شناختی به ارتباط های مابین دو حوزه پرداخت؟ بدین منظور، واژهها یا کانونهای استعاری حاوی مفهوم مکانهای پشت، رو، دور، و نزدیک از قرآن استخراج شد. نتیجه بررسیها نشان داد که مفاهیم «اهمیت»، «توجه» و«شکست»، با استفاده از مفهوم مکانی «پشت» و «رو» و مفاهیم «عظمت»، «دشمنی» و «رسیدگی به امور»، با کمک مفاهیم مکانی «دور» و «نزدیک» مفهومسازی میشوند.
يکي از کارکردهاي زبان، برقراري ارتباط ميان تفکرات و نگرشهاي افراد است. اين کارکرد زبان، به عنوان بخشي از رويدادهاي ارتباطي و اجتماعي مانند نوشتن سرمقاله مشهود است. متن سرمقالهها نه تنها از طريق زنجيره جملات، بلکه از طريق يک ساختار سلسله مراتبي سازماندهي ميشوند. اين ساختار به واحدهايي به نام «اپيزود» تجزيه ميشود که هم از لحاظ ساختاري و هم از لحاظ معنايي، ماهيتي يکپارچه دارد و از نظر زباني، مرزهاي آن مشخص است. از آنجا که اپيزودها، واحدهاي معنايي گفتمان تلقي ميشوند، ميتوان آنها را بر حسب اصطلاحات معنايي، همچون گزاره تعريف کرد. مساله و هدف اين پژوهش، شناسايي سطوح گزارهاي در متون سرمقالات غربي در باره فعاليت هستهاي ايران است. بر اين اساس، در اين مقاله با استفاده از الگوي اپيزودي ون دايک (1981) و روش توصيفي و تحليلي کوشيدهايم تا با تحليل نمونهاي از سر مقالات روزنامه «اينديپندنت» چاپ انگليس، به اين پرسش پاسخ دهيم که چگونه ميتوان فرايند سازماندهي سرمقاله را در قالب يک الگوي منسجم از گزارهها توصيف کرد؟ يافتههاي اين تحليل نشان ميدهد که کلان گزارههاي کلي در اولين جملات درونمايهاي تجلي يافته و خلاصهاي از متن که همان سياست آمريکا نسبت به فعاليت هستهاي ايران است را ارائه ميکنند. درونمايه فرعي متن که مشتمل بر نظرات و واکنشهاي دولتهاي قدرتمند و نيز ايران نسبت به اين سياست است، در پاراگرافهاي متن و به ترتيب در ساختار کلي متن سر مقاله آمده است.