علیشیربیگ یا امیرعلی شیر (844 تا907 هـ ق/ 1441 تا 1501 م)، متخلص به نوایی، برجسته‌ترین شخصیت ادب ترک (چغتایی) است که در عصر تیموری ماوراء‌النهر بالید. آن فعالیت ادبی که پیش از ظهور مغولان، به ویژه در دوره قراخانیان در میان مسلمانان ترک ترکستان شرقی، مناطق یدی سو (هفت آب) و تا اندازه در دلتای جنوبی و میانی سیحون جریان یافت و در جنوب تا دلتاهای میانی و زیرین سیحون گسترش یافت، در دوره مغولان در خوارزم، شکل ترکی به خود گرفت و برای پیشرفت آن در ماوراء‌النهر (ورارود) و خراسان شمالی تدابیر ویژه اتخاذ شد. در آن روزگار، ادب ترکی ترکستان و ماوراءالنهر از سنت‌های ایرانی تأثیر پذیرفته بود، زیرا که این سنت‌ها با ساختار ملی آنان عجین بودند. اگر چه زبان ادبی چغتایی در مرزهای سمرقند بنیاد خود یعنی سنت‌های زبان کاشغری را همچنان زنده نگاه داشت، اما عناصر تازه بسیار نیز از زبان ترکمانان که در میان ترکان خراسان سخت ارزمند بود، بدان راه یافت.

منابع مشابه بیشتر ...

6581b17268806.jpg

تذکره مجالس النفائس

امیرعلیشیر نوایی

تذکره مجالس النفائس، اثر میر نظام‌الدین علی‌شیر نوائی، در سال 896ق، تألیف شده است. این اثر فهرستی است از از فضلا، شعرا و گویندگان قرن نهم هجری قمری. در این کتاب دو ترجمه از مجالس به اهتمام و با مقدمه علی‌اصغر حکمت ارائه شده است. اولین بخش کتاب با نام لطائف‎نامه مشتمل بر مقدمه، نه مجلس و یک خاتمه است که مجلس نهم در نه قسمت ارائه شده است. این بخش از کتاب، حاوی شرح حال 574 شخصیت است که شرح حال شخصیت آخر در خاتمه ذکر شده است. در خاتمه کتاب شرح حال میر کمال‌الدین شاه حسین به‌عنوان شخصیت 574 ذکر شده است. بخش دوم کتاب با ترجمه حکیم شاه محمد قزوینی مشتمل بر مقدمه و شرح حال 549 شاعر است که در ضمن هشت بهشت ارائه شده است.

642eb1940c589.jpg

ادبیات دیوانی ترک و نائلی

علی نهادتارلان

«نمونه‌هائی که از آثار ترکان قدیم (مربوط به پیش از میلاد) به دست آمده در دو لهجه است: لهجه شمالی «گوک تروک» و لهجة جنوبی «اویغور» پس از اسلام از قرن دهم میلادی به بعد او یغوری را به نام «لهجه خاقانی» خواندند. همه آثار ادبی ترک از قرن هشتم تا قرن سیزدهم میلادی تنها در این لهجه نوشته شده است. در قرن پانزدهم این لهجه را به نام جغتای (پسر چنگیز) «جغتائی» خواندند. در تاریخ ادبیات همة آثاری را که بدین لهجه‌های نوشته شده مربوط به «لهجة شرقی ترکی» می‌دانند. لهجه‌هائی که از لهجة شمالی «گوک تورک» به وجود آمده و آثار دوران بعد از اسلام آن از قرن سیزدهم بدین سوی پدیدار گردیده است در اصطلاح تاریخ ادبیات زبان ترکی «لهجة غربی ترکی» و یا «لهجة اوغوزی» Oguz خوانده می‌شود. همانگونه که ذکر شد در میان قرن هشتم و سیزدهم که دوران مهاجرتها و جا به جا شدن اقوام متکلم به لهجه‌ها بوده – به هیچ اثری در این لهجه‌ها بر نمی‌خوریم. در این سده‌ها یکه سوار میدان سخن گویندگان اویغوری (خاقانی)‌اند: از اثر معروف یوسف خاص حاجب «غود اتغوبیلیک» بگیرید تا «دیوان لغات ترک» محمود کاشغری و سخنان احمد به سوی و اشعار علی شیر نوائی و بابرشاه و ابوالقاضی بهادر خان که هر یک به جای خویش با سخن خود این فاصله را پر می‌کنند تا نوبت به گویندگان لهجة غربی- اوغوز- برسد. با ‎آغاز قرن سیزدهم که دامنة موج مهاجرتها تا مرزهای اروپا کشانده شد و سلجوقیان در پهنة وسیعی بساط فرمانروائی خویش را گستردند بهار ادبیات لهجه‌های غربی ترکی – اوغوز- آغاز شد. از همان اول به علت شرایط اجتماعی و سیاسی، ادبیات برگزیدگان قوم، از سوئی از سخن عارفان و سالکان راه حق، از سوی دیگر از شعر و هنر تودة مردم جدا می‌شود و این جدائی در طی قرون همچنان به جای می‌ماند تا به شیوه‌های سخنوری نو در قرن بیستم می‌رسیم که خود داستان مفصلی دارد که باید در جای دیگر گفته شود. پس برای شناختن ادبیات ترک درگذشته باید با چند اصطلاح آشنا شد. کلمة «دیوان» یا «دیوانی» از مهم‌ترین آنهاست. این کلمه در ترکی به هفت معنی به کار می‌رود: ۱- دفتر مخصوص دولتی. ۲- مجلس مشوت جنگی. ۳- تختی که سلطان عثمانی بر آن می‌نشست. ۴- دادگاه عالی. ۵- آئین احترامی که در حضور بزرگان مراعات آن واجب بود. ۶- مجموعه «مدونی» در موضوعی خاص مانند «دیوان لغات ترک». ۷- مجموعة اشعا سرایندگان بزرگ که مورد نظر سخن شناسان برگزیده بودند چون «دیوان ندیم»، «دیوان باقی» و یا «دیوان فضولی». اصلاح «ادبیات دیوانی» شاید از این معنی آخر سرچشمه گرفته باشد. در هر صورت «ادبیات دیوانی» ترک به معنای «ادبیات ترک» به طور اعم نیست. چنانکه اشاره شد تنها شاخة برومندی از آن است در کنار شاخه‌های دیگر، یعنی «ادبیات تودة مردم» و «ادبیات تکایا».