برای خواننده امروز امریکایی، کمتر جملهای در ادبیات فرانسه به اندازه جمله آغازین (بیگانه) نوشته آلبر کامو مشهور است. از اصل قضیه که بگذریم، نخستین جمله بیگانه چنان ساده است که حتی شاگرد مدرسهای با دانش اندک از زبان فرانسه از عهده ترجمهاش برمیآید. پس چرا مترجمان حرفهای پیوسته در فهم آن دچار اشتباه میشوند؟ در نخستین جمله این رمان، دو تصمیم ظریف و به ظاهر کماهمیت در ترجمه میتواند شیوه خوانش ما را از هر آنچه پس از این جمله میآید تغییر دهد. حساسیت این انتخابها در آن است که به بحثی قدیمی در جامعه ادبی دامن میزند: آیا مترجم برای خلق بهترین متن ممکن باید شناخت خاصی از نویسنده اثر داشته باشد؟
این کتاب ترجمه چهار نامه آلبر کامو به یک دوست ظاهرا فرضی نازی است که مقاله ای درباره آثار و آراء و ارزش فکر و هنر نویسنده به آن منضم شده است. این کتاب با نام مقاومت، شورش و مرگ هم منتشر شده که در سال ۱۹۴۵ چاپ شد. کتاب چند نامه به دوست آلمانی با مقدمه ای درباره افکار و آثار کامو ترجمه رضا داوری توسط دفتر مطالعات دینی هنر درسال 1372 منتشر شده است
مناسبت گفت وگو با سوزان جیللوین انتشار کتاب معروف او در حوزه ترجمه است: کاتب خرابکار: ترجمه داستانهای امریکای لاتین. لوین در این گفت وگو تجربیات خود را در زمینه ترجمه ادبیات امریکای لاتین با مخاطبان در میان میگذارد. اهمیت این گفت وگو در نظریات لوین درباره مسائل کنونی ترجمه ادبی و برخوردش با این مسائل با استناد به نمونههایی از ترجمههای خویش است. او به چالشهای خود در ترجمه و دیدگاههایش درباره متن اصلی و متن ترجمه شده، نگاه به فرهنگ مقصد در ترجمه، و همکاری خلاق نویسنده و مترجم میپردازد. به عقیده لوین، ترجمه ادبی عملی خرابکارانه است و مترجم ادبی نقش «کاتب خرابکار» را به عهده دارد. مترجم میتواند فرم متن اصلی را با خلاقیت خود تغییر دهد، ولی معنی آن را باید در فرم دیگری حفظ کند. سوزان جیل لوین مترجم آثار بسیاری از نویسندگان برجسته امریکای لاتین از جمله خولیو کورتاسار، کابررا اینفانته، خورخه لوئیس بورخس، و مانوئل پوئیگ است.