يکي از شخصيت‌هاي بزرگ ادبي و عرفاني که در حيطه نقد و نظريه ادبي نکته‌ها و سخنان قابل تامل بسياري گفته، عين القضات همداني است. وي در چهار اثر ممتاز خود نگره‌هاي تازه و نادري را در باب نقد، تحليل و تاويل متن و حقيقت آن مطرح کرده است که از ميان آن ها مي‌توان به نحوه نسبت معنا و لفظ، شکل اتصالي و انفصالي کلمات در ارتباط با مفهوم و محتوا، نسبت شعر و نثر با ذهنيت و زاويه ديد خواننده، بي‌خويش نويسي و به ويژه سه ساحت کودکي، عاقلي و عاشقي در تحليل معنا و معناي معنا اشاره کرد که هنوز هم بسيار عميق و گير است. هدف اين مقاله، تحليل نگره‌هاي ادبي عين القضات در پرتو تفسيري هماهنگ بر اساس گفته‌هاي خود اوست.

منابع مشابه بیشتر ...

58c4e9183797a.PNG

گستره نامحدود معنا

علی باباچاهی

در دهه گذشته در تعارضی که بین شعر مدرن و شعر متفاوت (پسامدرن) پدید آمد، طرح مقولاتی هم چون شعر چندصدایی و چندمرکزیتی، زبان در خدمت زبان، ستیز با استبداد نحوی و آرایه‌ها و پیرایه‌های پیرامونی، کار را عملن به تعطیل معنا در شعر کشاند. به هر صورت برای من این نکته مطرح است که افزون بر این مقولات آیا اولویت بخشیدن به ارجاع ادبی (خود ارجاعی زبان) سبب طرد ارجاع بیرونی (مصداق‌های بیرونی) می‌شود تا جایی که بخشی از شاعران معاصر را به بهانه مثلن نحو ستیزی و با توسل به ایدئولوژی متن مطلق، عجولانه تعطیل معنا را در شعر اعلام دارند؟ من با درنگ بر این موضوع و با مرور نمونه‌های پیش رفته شعر امروز و با دقت بر دیدگاه فلاسفه متاخر، به این نتیجه رسیده‌ام که خودارجاعیت زبان (ارجاع ادبی) در نهایت نظر به تاویل و تکثیر معنا دارد و نه تعطیل معنا! بگذریم از این که معانی متنوع و متکثر، فرایند تعطیل معانی تکراری و ثابت است.

587517db30e16.PNG

از نشانه‌شناسي ساختگرا تا نشانه ـ معناشناسي گفتماني

حمیدرضا شعیری

ديدگاه گفتماني با رويکرد نشانه ـ معناشناختي معتقد است توليدات زباني تابع فرآيندي پيچيده هستند که عوامل نشانه ـ معنايي بسياري در آن دخيل‌اند. در چنين ديدگاهي، بر خلاف روش‌هاي مطالعه ساختگرايي که توليدات زباني را ابژه‌هايي بيروني و مستقل از توليدکننده آن مي‌دانستند، آنچه داراي اهميت است نوعي حضور و موضع گفتماني است که پويا بودن آن همواره ما را با نوعي جهت‌گيري گفتماني، بسط روابط، تعامل بين نيروهاي همسو يا همگرا و نا همسو يا واگرا سوق مي‌دهد. آنچه سبب عبور از نظام ساختاري مبتني بر رابطه دالي و مدلولي نشانه‌ها به سوي نظام فرآيندي مي‌شود چيست؟ به نظر مي‌رسد نظام فرآيندي که بر رابطه بين سطوح زباني (سطح صورت و محتوا) متکي است، جانشين رابطه دالي و مدلولي مي‌شود. چه ويژگي‌هايي سبب مي‌شوند تا سطوح زباني بتوانند مرزهاي معنايي را جا به جا کنند و به توليد جرياني نشانه ـ معنايي منجر شوند؟ هدف ما از ارايه اين مقاله علاوه بر پاسخ به اين پرسش، بررسي شرايطي است که ما را از نشانه‌شناسي ساختگرا، که معناهاي از پيش تعيين شده در آن از اهميت زيادي برخوردارند، به نشانه ـ معناشناسي گفتماني، که در آن معنا تابع مذاکره و کشمکش و تنش بين سطوح زباني است، سوق مي‌دهد.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

57c533eee4ab0.PNG

چهره قشیری در اسرارالتّوحید (بررسی و تحلیل روش‌شناختی و محتوایی)

مهدی محبتی

مقامات‌نویسی عرفانی یکی از مهم‌ترین شاخه‌های عرفان و تاریخ ادبیّات عرفانی است که تا به امروز کمتر بدان به عنوان یک ژانر (نوع) ادبی خاص توجّه شده است. طبقه‌بندی دقیق و منطقی انواع سه‌‌گانه مقامات‌نویسی و تبیین جایگاه، نوع نگاه، روش‌ها و انگیزه‌ها و اهدافی که در پشت این نوع مهمّ ادب عرفانی هست، می‌تواند کمک فراوانی به شناخت فرهنگ و ادب دیروز و امروز ما نماید. همچنین، بررسی و تحلیل چهره‌ها و شخصیّت‌های هم طراز و معاصر همان عرفا و اوّلیاء ـ که از طریق این مقامات نوشته‌ها مطرح می‌شوند و به ویژه داوری‌هایی که در باب افعال و احوال آنها می‌نمایند ـ تا حدود زیادی خواننده امروزین را به معیار و میزان داوری و نوع نگاه آنها نزدیک می‌نماید و چهره و شخصیّت نویسندگان را نیز بسیار روشن‌تر می‌سازد. این مقاله در همین راستا کوشیده است تا از منظری روش‌شناختی و تحلیل محتوایی به بررسی شخصیّت استاد امام ابوالقاسم قشیری از دیدگاه مقامات‌نویس مشهور ادبیّات عرفانی، محمّد بن منوّر میهنه‌ای در اسرارالتّوحید بپردازد و نشان دهد میان مجموع گفته‌ها و قصّه‌هایی که محمّد بن منوّر در باب قشیری در کتاب خویش آورده است، چه مقدار فاصله با شخصیّت تاریخی و واقعی قشیری هست و مخصوصاً این نوع نگاه تا چه حد با شخصیّت حقیقی عارف آزاده و آزادی بخش ایرانی، ابوسعید ابوالخیر نیز فاصله و تمایز دارد.

پژوهش‌ها/پژوهش‌های عرفانی پژوهش‌ها/پژوهش‌ در نثر و متون
مقاله
578488ea9ce8f.PNG

قدامه بن جعفر و اهمیت آراء و آثار او در نقد و ادب اسلامی ایرانی

مهدی محبتی

در میان شیوه‌های مرسوم نقد ادبی در فرهنگ ایرانی اسلامی، نقد منطقی یکی از مهم‌ترین و دامنه‌دار‌ترین شیوه‌های نقد ادبی بوده است. بنیان‌گذار این شیوه، قدامه بن جعفر است که با نوشتن کتاب «نقدُ الشعر» خود باعث پیدایش بحث‌هایی درازدامن و پیچیده در حیطه فهم و تحلیل اثر ادبی شد. در واقع، با طرح این رویکرد، دو مساله مهم در نقد و ادب مسلمین به میان آمد: نخست بررسی میزان دخالت و تاثیر عقل در آفرینش و تحلیل اثر ادبی و دیگر میزان نفوذ و تاثیر فلسفه یونانی به ویژه ارسطو و بالاخص بوطیقا و رطوریقای او بر نقد و ادب مسلمین؛ قدامه با تاسیس یک سیستم نقادی خردمحور، برای نخستین بار به اصول و مؤلفه‌های نقادی نظم و انسجام بخشید و بر اساس موازین فلسفی و منطقی، ملاک‌هایی عام و استوار را پی‌انداخت. هدف این مقاله بازکرد دیدگاه‌های قدامه و تحلیل تاثیرات او بر فرهنگ و ادب ایرانی ـ اسلامی است.

شرح حال/تک نگاری
مقاله