تحقیق حاضر با اتخاذ روش تحلیلی ـ توصیفی و تبیین برخی از ویژگیهای فعال آوایی و فرایندهای واجشناختی گویش مازندرانی میپردازد. منظور از فرایندهای فعال، فرایندهای واجی از قبیل فرایند تشدید عارضی، همگونی و تضغیف یا نرمشدگی است. گویش مازندرانی در حاشیه سواحل جنوبی وجنوب غربی دریای خزر رایج است. از دیگر گویشهای خزری میتوان گیلگی، تالشی، تاتی و سمنانی را نام برد. در گردآوری دادههای این تحقیق، دادههای زبان پهلوی از فرهنگ کوچک زبان پهلوی نوشته دیوید نیل مکنزی و ترجمه مهشید میرفخرایی و دادههای زبان مازندرانی مبتنی بر تحقیق میدانی نگارنده است که خود گویشوار این گویش است.
چامسکی نخستین کسی نبود که بین زبان شناسی و روانشناسی انسان پیوندهایی برقرار میکرد؛ ولی احتمالا اولین نفری بود که به جای شروع بحث از ذهن برای رسیدن به زبان، استدلال و بحث را مفصل از ماهیت زبان شروع کرد تا به بحث درباره ماهیت ذهن برسد. این کتاب تحلیلی است از آراء نوام چامسکی در زمینه زبانشناسی از تاریخ 1957 تا 1980 میلادی.
این کتاب ترجمه فارسی «زبان» اثر لئونارد بلومفیلد زبانشناس بلندآوازه آمریکایی است. این کتاب در حوزه بررسیهای زبانی جایگاهی ممتاز دارد. چه از یکسو انتشار آن موجب رونق بیش از پیش مطالعات زبانشناختی و تأسیس گروههای مستقل زبانشناسی در دانشگاهها شد و از سوی دیگر خود آغازگر دورانی طولانی، به نام «عصر بلومفیلد» و رویکردی خاص به نام «مکتب بلومفیلد» در تاریخ تکوین زبانشناسی همگانی گردید که تا ورود چامسکی به صحنه پایید. این کتاب برای نخستین بار تصویر جامع، منظم، منسجم و سخت عالمانهای را از نظام زبان و سطوح مختلف ساختار آن به دست میدهد و آن با انواع اطلاعات پیرامونی ولی ضروری همراه میکند؛ از جمله اطلاعات درباره پیشینه مطالعات زبانی، نقش زبان، جوامع زبانی، زبانهای جهان و بالاخره جایگاه دانش جدید زبانشناسی ساختگرا و توصیفی در میان دانشهای زبانی دیگر مثل زبانشناسی تاریخی و تطبیقی، گویششناسی و نظایر آن.
در زبانشناسی شناختی، وجود رابطه یک به یک بین عناصر جهان خارج و صورتهای زبانی زیر سوال میرود. زبانشناسان شناختی معتقدند که یک موقعیت واحد را میتوان به صورتهای مختلف در زبان بیان کرد و طرق مختلف شناسهگذاری (کدگذاری) یک موقعیت واحد، متضمن مفهوم سازیهای متفاوت است. از سوی دیگر، گاه یک صورت زبانی، مفهومسازیهای متفاوتی را شناسهگذاری میکند. واژه پیش در زبان فارسی، در کنار معانی متعدد مکانی خود، دارای دو معنای زمانی هم هست که به ظاهر با هم متضادند. «پیش» گاه دلالت بر قبل و گذشته دارد گاه به آینده ارجاع میدهد. این نوشتار در پی پاسخ به این پرسش است که چرا واژه «پیش» در حوزه معنایی زمان، دارای دو معنای کاملاً متضاد است. نگارندگان نشان میدهند که به کمک آموزههای معناشناسی شناختی و به طور خاص، به کمک «استعارههای مفهومی» و «طرحوارههای تصوری» پیشنهادی لیکاف میتوان این واقعیت زبانی را بهدرستی تبیین کرد.
اين تحقيق به بحث در مورد سازمان متن روايي «تنگسير» اثر صادق چوبك، ميپردازد. سازمان اين متن روايي منطبق با الگوي حل مساله مايكل هوئي (2001) است. مساله اصلي غارت پولهاي قهرمان اصلي داستان توسط چهار فرد زورگو، ظالم و فريبكار است. پاسخهاي زيادي براي حل آن پيشنهاد ميشود. اين پاسخها يا از سوي قهرمان ارايه ميشود كه اغلب ارزيابي آنها مثبت اما نتيجه آن منفي است، و يا از سوي ساير شخصيتها پيشنهاد ميشود كه ارزيابي آنها منفي و نتيجه نيز منفي است. طرح نهايي براي رسيدن به راه حل، پس از طي چرخهاي نسبتا طولاني، طرح انتقام و كشتن افراد است كه با موفقيت انجام ميشود و نتيجه آن نيز مثبت است. هرچند مساله نخست با انجام طرح فرار حل ميشود، مساله دوم حل نشده باقي ميماند.