پایاننامههای تحصیلی، به عنوان شاخص پژوهشهای علمی دانشگاهی، با تمام اهمیتی که در پیشبرد مطالعات نظری و کاربردی دارند، به دلیل ضعف نظام اطلاعرسانی کشور، غالباً ناشناخته میمانند. به منظور معرفی پایاننامههای ارائه شده در حوزه «گویشهای ایرانی»، کتابچهای مشتمل بر اطلاعات 266 پایاننامه دانشگاهی، برای نخستین بار در سال 1380، به همت گروه گویششناسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی به چاپ رسید.
گویش خراسانی از گویشهای اصیل و مهم زبان فارسی است که به سبب کثرت مردمانی که بدان سخن میگویند و نیز به سبب پایگاه محکمی که زبان فارسی همیشه در خطه خراسان داشته است، شناخت آن بایسته و سودبخش است. بسیاری از واژههایی که در گذشته بخشی از گنجینه زبان فارسی را ساختهاند، امروزه در زبان روزمره کاربرد خود را از دست دادهاند؛ اما در گویش خراسانی هنوز رواج دارند و زنده و کارساز ماندهاند. میان آنها واژههای رسا و زیبا و مفیدی به چشم میخورند که امروز هم میتوانند به کار آیند و بر غنای زبان بیفزایند. این کتاب به همین انگیزهها فراهم آمده است. واژگان این فرهنگ عامیانه و گفتاریاند. واژگان خارجی رایج در پارسی خراسان در این فرهنگ کمتر آمده است.
منظور از این بررسی، نخست ضبط و ثبت گویشهای رو به فراموشینهاده نراق و محلات و بعد از آن برآورد شماره گویشهای زنده و نمونهبرداری از آنها در منطقهای بوده است که از شمال به قم، از خاور به تفرش و اراک و خمین، از جنوب به اصفهان و گلپایگان و از باختر به کاشان محدود میگردد. گویشهایی که در این بخش بدانها سخن گفته میشود، در همه جا «راجی» یا «رایجی» نامیده میشود.
تاکنون مطالعات علمی چندی در زمینه بررسی زبانشناختی فرهنگنگاری در قالب کتابها، مقالات و سخنرانیها در ایران به انجام رسیده است. با وجود این، بیشترین سهم مطالعات صورت گرفته در این زمینه متعلق به پایاننامههای تحصیلی است که غالباً به دلیل ضعف نظام اطلاعرسانی دانشگاهی ناشناخته ماندهاند. بدیهی است عدم معرفی این منابع ارزنده میتواند پیشبرد تحقیقات آتی در این حوزه را با رکود مواجه کند. پژوهش حاضر گام نخستی است در جهت رفع این مقص و در واقع بخشی از نتایج یک طرح پژوهشی میدانی است که با هدف معرفی پایاننامههای زبانشناختی دانشگاهی از سال 1377 در تهران آغاز شد و ادامه آن در قالب یک طرح پزوهشی در دانشگاه بیرجند پیگیری و به اتمام رسید.
با تأسف تاکنون مطالعات زبانشناختی مسلمانان آنگونه که شایسته تلاش آنهاست، مورد بررسی قرار نگرفته است و حتی مورخ نامآوری چون روبینز هم اطلاعات کافی درباره دستاوردهای علمی آنان در اختیار نمیگذارد. اگر بخواهیم از دو حوزه اصلی در مطالعات زبانشناسی اسلامی یاد کنیم. بدون شک باید از صرف و نحو سخن بگوییم؛ هر چند که میتوان ردپایی از حوزههایی مانند آواشناسی در کنار معنیشناسی و کاربردشناسی را نیز در علومی چون تجوید و تفسیر قرآن و همچنین در علوم بلاغی نظیر معانی و بیان جستو جو کرد. مقاله حاضر که در قالب چهار بخش اصلی تنظیم شده، کوششی است برای معرفی دیدگاههای زبانشناسان مسلمان و تبیین جنبههایی از سهم وطالعات دانشمندان ایرانی ـ اسلامی در مفاهیم زبانشناسی نوین.