دروس در روزگاری دور، با آرامشی دلپذیر، خیابان‌های باریک و پر درخت، کوچه‌های خلوت و با صفا، سردرهای پرگل و پیچک خانه‌ها و با بن‌بست‌های شبیه بهم .... از چهار راه قنات که می‌گذشتی، می‌رسیدی به خیابان هدایت و کمی‌ جلوتر، می‌توانستی بن بست روزبه را و سرودهای حاشیه باغچه صادق چوبک را ببینی که از دیوار کوتاه خانه‌اش سرک کشیده بودند.

منابع مشابه بیشتر ...

65d3632f5a260.jpg

کتابهایی درباره زبان اسپرانتو

داود شمس‌ حکیمی‌

نگارنده در این کتابچه، ضمن روایت خاطره‌ای، علاقه خود را نسبت به زبان اسپرانتو بیان می‌کند و در انتها اشعاری در توصیف این زبان به نظم در می‌آورد .

65a946b030ebd.jpg

خاطرات میرزا موسی‌خان قائم فراهانی معروف به میرزابزرگ دوم (قائم‌مقام چهارم) ادبی، قضایی، اخلاقی، تاریخی

قائم مقام چهارم معروف به میرزا بزرگ دوم

موضوعاتی که در این کتاب درباره انها گفتگو شده است تماما به استناد آیات قرآن و اخبار و احادیث است. قسمت اول راجع به اخلاقیات است. چون راستگویی و فروتنی و رازداری و مهمان نوازی و کمک به مومنین و توکل به خدا و غناء نفس و رضا و تسلیم و صبر و یقین و مذمت دروغگویی و غیبت و بهتان و تکبر و زنا و حسد و نظیر آن. قسمت دوم مجازات کیفری و اجرای عدالت از طرف دادگاه عادلانه مستقر در این دنیا و کیفر اعمال اشخاص متخلف و تنبیه و تنبه دیگران است. مولف سعی نموده به زبانی ساده و انشائی روان حکایات اخلاقی را بر صفحه کتاب آورد. حکایات منقول شامل یک دنیا خلوص، اخلاق، تنبه، تنبیه، عبرت، پند، نصیحت و اندرز است و خواننده را بیش از پیش به برابری و برادری و رافت و مهربانی و مبانی دینی و اخلاقی و ذات واجب الوجود و جهان هستی و مکافات عمل واقف و معتقد می نماید...

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

6580591599e20.jpg

آخرین شعرها (ناظم حکمت)

کتاب حاضر اشعاری از ناظم حکمت است که به همراه زندگی نامه ایشان در سال 1359 توسط انتشارات بامداد به چاپ رسید.

نظم/شعر معاصر/گزیده‌ ها
کتاب
57f13dbd4f5e3.PNG

ادای دین به سهراب

جلال خسروشاهی

امیرآباد ... امیرآباد با کوچه‌های پر دار و درخت، خانه‌های دنج و آرام، حیاط‌های لبالب از آفتاب و حوض‌های روشن با قابی از گل‌های شمعدانی و باغچه‌های رنگ رنگ با درختان گوجه و سیب و دیوارهای کوتاه یکسره سبز از پیچک‌ها و سردرهایی پوشیده از نسترن و راه کوتاهی از سنگ و چمن که تو را به پای چند پله و آن گلدان گل یاس می‌برد و ... آنجا، سهراب در آستانه در ایستاده بود. سهراب ... سهراب تکیده و باریک، ظریف و شکننده، چون گیاهی ناشناخته در کویری دور، آنجا، بالای پله‌ها ایستاده بود و با لبخند محجوب و فرو خورده همیشگی مرا به درون خانه دعوت می‌کرد.

پژوهش‌ها/پژوهش‌ در شعر و شاعران
مقاله