ادبیات تطبیقی در برخی کشورهای عربی همچون سوریه، لبنان، مراکش، کویت و بحرین سابقه دارد، اما قدمت و گستردگی فعالیتهایی که در این حوزه در مصر صورت گرفته بیشتر است. از همین رو، در این مقاله با نگاهی تاریخی و با تحلیل شرایط اجتماعی و فرهنگی و ادبی به پیدایش و رشد ادبیات تطبیقی در مصر به عنوان نمونهای از کشورهای عربی میپردازیم تا به نگرشی کلی درباره وضعیت ادبیات تطبیقی در جوامع عرب دست یابیم. ادبیات مصر در عصر ممالیک و طی سه قرن سلطه حکومت عثمانی به تحول و نوآوری فکری و ادبی و فرهنگی دست نیافت، این جرقه را حمله ناپلئون به مصر روشن کرد. فرانسویان با آوردن صنعت چاپ، و تأسیس کتابخانهها و مدارس و انجمنهای علمی و ادبی، و ترجمه برخی آثار فرانسوی به عربی فرهنگ اروپا و بهخصوص فرانسه را به کشورهای عرب و مصر معرفی کردند. تا آن زمان، با آنکه بین مصر و اروپا تعامل ادبی و فرهنگی وجود داشت، اما این ارتباطها مستند و اصولی و تعریف شده نبود. ادبیات تطبیقی در مصر به عنوان یک علم و رشته جدید با تأثیرپذیری مستقیم از مکتب فرانسوی در دهه 1950 با محمد غنیمی هلال آغاز میشود و سپس در دهه 1980 پژوهشگرانی مثل سعید علوش و حسامالخطیب در آثار خود جهان عرب را تا حدودی با مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی آشنا میکنند. علیرغم دشواریها و مشکلات حوزه ادبیات تطبیقی در جهان عرب، مثل ناۀشنایی با اصول نظری و تعریفها، تلاشهایی با تکیه بر ادبیات ملی و جهانی در جهان عرب صورت میپذیرد.
کسانی که در ادب فارسی از روی صدق و تانی و نه از سر هوی و تمنی، تاملی مستمر و بی وقفه به منظور کشف اصول و موازین حاکم بر ادب و فرهنگ ایران داشته اند، نیک می دانند که از جمله مظاهر توانایی شگفت آور سخن سرایان بزرگ و افسونگر فارسی زبان، آنست که با قدرت استفاده از قانون تجرید و تعمیم ذهن خلاق و آفرینشگر خویش، بخوبی توانسته اند با رویت مناظر در صحنه حیات و اندیشه در کار روزگار و ژرفکاوی در پدیده های گیتی و ترکیب آن ها با یادها و خاطره ها و خوانده ها و شنیده ها و در یک کلام دانسته ها آمیزه ای از عبرت و حکمت پرداخته و با عرضه دستاوردهای تامل و تجربه در قالب سخنان منظوم و منثور خوانندگان آثار خویش را از چشمه سار زلال ذوق سلیم خود سیراب ساخته و قریحه جمال پرست آن ها را نوازش داده، آدمیان را از زادگان طبع جویای کمال خویش برخوردار و کامیاب گردانند...
اسطورهها در فرهنگهای گوناگون شکل گرفتند تا توضیحی ماوراءالطبیعی برای مبانی هستی بشر ارائه دهند. اسطورههای مصری در زمره کهنترین داستانهای اساطیری جهان است. در مصر باستان، قلمرو خدایان به وضوح بر اساس زندگی انسانها توصیف شده است تا جهان خدایان را زنده و ملموس کند و ایزدان و ایزدبانوان را قابل درک و دستیافتنی نشان دهد. اساطیری که در این کتاب نقل شده، همه بر اساس متون هیروگلیفی بازسازی شده که بر دیوارهای معابد و مقبرهها یا تومارهای پاپیروس بر جای مانده است. اساطیر این کتاب، نشاندهنده آن است که مصریان باستان، چگونه اسرار آفرینش، زندگی و مرگ را در زندگی روزمره خود بازآفرینی میکردند. همچنین در این کتاب آشکارا مشخص است که ایزدان و ایزدبانوان مصری چه اندازه در روابط و احساسات خود، خصوصیات انسانی داشتند.
الگوی افسانههای جنوب با افسانههای سایر ملل شباهت بسیاری دارد و تفاوت اندکی هم. این تفاوتها به تفاوت انگیزههای شخصیتهای افسانهها مربوط میشود اما خویشکاری قهرمان در افسانهها یکسان است. خویشکاری ملکمحمد با ایوان که یک قهرمان روسی است، شباهت زیادی دارد. البته نوع رسیدن قهرمان به هدف نیز متفاوت است که این به تفاوت فرهنگها و جغرافیای محل روایت افسانه مرتبط است. دراین کتاب ابتدا مقدمهای درباره عناصر مادی و ابزاری افسانههای جنوب آورده شده و سپس افسانههای جنوب و بهویژه بوشهر که مدنظر گردآورنده است، ذیل عناوین افسانههایی با قهرمان مرد قوی، افسانههای ملکمحمد، افسانههای شاه و وزیر، افسانههای حیوانات، افسانههای دختران مظلوم، افسانههای دختران قوی، افسانههای خارکن، افسانه های قهرمان ابله، افسانههای مسخ انسان به حیوان، افسانههای شیطان، افسانههای امروزی گردآوری و آورده شدهاند.
ادبیات ژاپن تا پیش از قرن نوزدهم، به دلیل تعاملات فرهنگی و تجاری و سیاسی با چین و هند، از این دو کشور، بخصوص چین، بسیار متأثر بوده است. چین تا پیش از دوران مدرن انتقالدهنده فرهنگ و ادبیات خود به ژاپن و کرده بود، اما در دوران مدرن این ارتباط تغییر کرد و ژاپن پیامآور مدرنیسم شد و چین و کره از طریق ژاپن با ادبیات غرب آشنا شدند. جنگ جهانی دوم ژاپن را با شرایط اجتماعی و سیاسی خاصی مواجه کرد. ژاپن در این دوران به ارتباط با کشورهای اروپایی تمایلی نداشت و با تکیه بر برتری فرهنگش، خود را در انزوا نگه میداشت. این سیاست ژاپن بعد از جنگ بسیار مورد انتقاد قرار گرفت. در سال 1948 انجمن ادبیات تطبیقی ژاپن، به ریاست ناکاجیما کنزو و با 157 عضو در توکیو تأسیس شد. هدف این انجمن ارتقای تحقیقات محلی و بینالمللی در فرهنگ و ادبیات تطبیقی در ژاپن بود و تاکنون نیز برای تحقق این هدف فعالیتهای ذیل که در این مقاله بیان شده دنبال کرده است.