این کتاب به شناسایی فردوسی و نقد و بررسی شاهنامه، نیز تأثیرپذیری فردوسی از آثار پیش از خود و اشعاری که در منسوب بودن آنها به فردوسی محل تردید است، اختصاص یافته است. بر این اساس نویسنده ابتدا خلاصهای از داستانهای شاهنامه را بازگو کرده، سپس میگوید: "شاهنامه فردوسی برای مردم ایران از سه لحاظ مهم است: اول اینکه یکی از آثار هنری ـ ادبی بسیار بزرگ است و از طبع و قریحه یکی از شعرای بزرگ قوم ایرانی زاده است و بر اثر همت و پشتکار و فداکاری او و بیستسال خون جگر خوردن او به وجود آمده است. دوم اینکه تاریخ داستانی و حکایات نیاکان ملت ایران را شامل است و درحکم نسبنامه این قوم است. سوم اینکه زبان آن فارسی است و فارسی، محکمترین زنجیر علقه و ارتباط طوایفی است که در خاک ایران ساکنند. وی سپس سهم فردوسی را در استوارساختن اساس زبان فارسی و حفظ قصههای قدیم ایران و ادبیات باستانی بازگو میکند و با اشاره به تأثیرپذیری او از اشعار دقیقی، نیز شاهنامه منثور ابومنصوری، هنر فردوسی را در منظوم ساختن عبارات منثور شاهنامه منصوری و توصیفات و خیالات شاعرانه او میداند. "اشعار مورد شک"، "داستانهای ایران قبل و بعد از شاهنامه" و درج ابیاتی از شاهنامه از بخشهای دیگر این پژوهش است. در نخستین فصل کتاب خلاصه بسیار مختصر از مضامین شاهنامه و در فصل دوازدهم منتخباتی از اشعار آن کتاب گرانمایه را مذکور داشتهاند.
مجتبی مینوی در ۱۹ بهمن ماه ۱۲۸۲ برابر با ۹ فوریه ۱۹۰۳ در تهران متولد شد و دوران کودکی او در سامره گذشت. پدرش شیخ عیسی شریعتمداری طلبه فاضلی بود که در سامره نزد میرزا محمدتقی شیرازی تدریس میکرد و مجتبی نیز تحصیلات مقدماتی خود را در این شهر انجام داد. در سال ۱۲۹۰ به همراه خانواده به ایران بازگشت و به ادامه تحصیل در مدارس امانت و افتخاریه پرداخت. تحصیلات متوسطه را در دارالفنون گذراند و با برخی شخصیتهای ادبی آینده نظیر صادق هدایت همدرس بود. در سال ۱۲۹۸ درپی انتصاب پدر به ریاست عدلیه رشت به همراه خانواده به رشت عزیمت کرد. از سال ۱۲۹۹ ش به تحصیل در دارالمعلمین پرداخت. در سال ۱۳۰۲ درپی اشتغال پدر در مجلس شورای ملی به تهران بازگشت. از همان سال در مجلس شورای ملی به عنوان تندنویس به مدت ۲ سال مشغول کار بود. در همین دوره آموزش زبان پهلوی را نزد پروفسور هرتسفلد آلمانی آغاز کرد. مجتبی مینوی طی سالهای بعد با محمدعلی فروغی و سید حسن تقیزاده آشنایی یافت. در سال ۱۳۰۷ بهعنوان معاون دفتر سرپرستی محصلین در سفارت ایران در فرانسه به آن کشور اعزام شد، ولی پس از چند ماه درپی بروز اختلاف با رئیس دفتر مذکور به ایران بازگشت. در همان سال به ریاست کتابخانه معارف منصوب شد که بعداً به کتابخانه ملی تغییر نام یافت. در همین دوره با محمد قزوینی آشنایی یافت و روش نقد تحقیقی متون را نزد وی فراگرفت. در سال ۱۳۰۸ برای اشتغال در دفتر سرپرستی محصلین در سفارت ایران در لندن به انگلستان رفت. طی سالهای بعد به تکمیل آموزش زبانهای انگلیسی و فرانسوی پرداخت، و طی دوره اقامت چندساله در اروپا با تعدادی از خاورشناسان بهنام اروپایی آشنایی یافت. در سال ۱۳۱۲ به ایران بازگشت و در تهیه و چاپ دورهٔ شاهنامه توسط کتابفروشی بروخیم شرکت کرد و همچنین با محمدعلی فروغی در تهیه خلاصهٔ شاهنامه همکاری داشت. در سال ۱۳۱۳ در کنگره بینالمللی هزاره فردوسی در تهران حضور داشت و با بسیاری از خاورشناسان اروپایی که به ایران آمده بودند آشنایی یافت. در همان سال مجدداً به انگلستان عزیمت کرد و طی پانزده سال بعدی بیشتر در انگلستان اقامت داشت. اقامت طولانی او در این کشور موجب شد که با تعدادی از خاورشناسان سرشناس چون ولادیمیر مینورسکی، دنیسن راس، هارولد بیلی و والتر هنینگ مراوده داشته باشد. در سال ۱۳۲۸ درپی دعوت به کار از سوی دانشگاه تهران به ایران بازگشت و به تدریس در دانشکده ادبیات پرداخت. از سال ۱۳۳۱ مدتی ریاست تعلیمات عالیه وزارت فرهنگ را داشت. از سال ۱۳۲۹ از طرف دانشگاه تهران مأموریت یافت که طی سفرهایی به کشور ترکیه، ضمن جستوجو در کتابخانههای آن کشور و بررسی کتب خطی فارسی و عربی و ترکی به عکسبرداری و تهیه میکروفیلم از تعدادی از کتب خطی بپردازد. گزارشی از نتایج علمی این سفرها را در مقالاتی با عنوان «از خزائن ترکیه» در مجله دانشکده ادبیات تهران در سه شماره متوالی در سال ۱۳۳۵ منتشر کرد. طی همین دوران موفق به تهیه میکروفیلم از بیش از هزار نسخهٔ خطی شد که در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نگهداری میشود. از سال ۱۳۳۶ به مدت ۴ سال به سمت رایزن فرهنگی ایران در ترکیه منصوب شد. در همین سال در کنگره بینالمللی خاورشناسان در استانبول حضور یافت. در همین دوره عضویت در شورای عالی دانشگاهها و شورای عالی سازمان اسناد ملی و عضویت پیوستهٔ فرهنگستان ادب و هنر ایران (از سال ۱۳۵۲) و مشاوره در بنیاد فرهنگ ایران را داشت. در سال ۱۳۴۸ از دانشگاه تهران بازنشسته شد[۴] و در همان سال سرپرستی علمی بنیاد شاهنامه فردوسی را بهعهده گرفت و تا پایان عمر به این کار ادامه داد. مجتبی مینوی در طول مدت زندگانی خود در دهها کنگره و انجمن علمی و ادبی جهان شرکت کرد و مقالههایی ارائه داد. معروفترین این کنگرهها عبارتاند از: کنگرهٔ بینالمللی هزاره فردوسی، تهران ۳۱۳ ش، سمینار بررسی فرهنگ اسلامی، پرینستون (۱۳۳۲ ش)، سمینار تمدن غرب از نظر مشرقزمین، ونیز (۱۳۳۵ ش)، سمینار مورخان خاورمیانه، لندن (۱۳۳۸ ش)، کنگره بینالمللی هنر و معماری ایران، نیویورک (۱۳۳۹ ش)، کنگره بینالمللی خاورشناسان، استانبول (۱۳۳۰ ش)، کنگره بینالمللی خاورشناسان، مونیخ (۱۳۳۶)، کنگره بینالمللی خاورشناسان، مسکو (۱۳۳۹)، کنگره بینالمللی ایرانشناسان در آن آربر (۱۳۴۶)، کنگره بینالمللی خاورشناسان پاریس (۱۳۵۲). مجتبی مینوی در روز چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۵۵ برابر با ۲۶ ژانویه ۱۹۷۷ در سن ۷۳ سالگی در تهران درگذشت.
ویژگی اصلی این پژوهش، کنکاش باستانشناسانه و روانشناسانه دربارهی شخصیتها و فضای اجتماعی و سیاسی داستانهای "شاهنامه" است. به باور نگارنده: "شاهنامه دارای دو بخش است که به طور کامل با هم تفاوت دارند. ویژگیهای ساختی، زبان شناسی، جهانبینی و مانند اینها در هر دو بخش چنان ناهماهنگ و ناهمخوانند که میتوان گفت دارای دو اندیشه، دو استعداد، و دو پسند جداگانه و نایکدستاند. برای نمونه در یک بخش سستی و ناپایداری جهان، بنیان جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی نویسنده را میسازد؛ ..... بر این اساس میتوان شاهنامه را بر دو بخش جداگانه بخشبندی کرد بخش نخست از آغاز شاهنامه تا پایان شاهنشاهی (= امپراتوری) کیخسرو به همراه داستان رستم و اسفندیار است که شاهنامهی اصلی نامیده میشود و بخش دوم از آغاز پادشاهی لهراسب تا پایان شاهنامه (بدون داستان رستم و اسفندیار) است که آن را شاهنامه افزوده نام نهادهایم. شاهنامهی افزوده نوشتهی فردوسی است؛ اما شاهنامهی اصلی نویسندهی دیگری دارد که باید برای یافتن نامش در تاریخ و تاریخ ادبیات کاوش کرد. کتابی که پیش رو دارید کوشیده تا این نظر را که کل شاهنامه نوشتهی یک تن نیست به اثبات برساند".
اين كتاب از سه بخش تشكيل شده است: آرا و افكار صوفيه؛ اعلام و مشايخ صوفيه؛ آثار و رسايل صوفيه. دومين جلد از مجموعه يادداشتهای مجتبي مينوي به يادداشتهاي مربوط به تصوف و متصوفه كه جزو يادگارهاي فرهنگي مينوي ذيل شمارههاي 27 تا 30 معرفي شده، اختصاص دارد. نخستين جلد يادداشتهاي محتوي يادداشتهاي مربوط به «روش تحقيق» و «رجال» در سال 1375 چاپ و منتشر شد. در ابتداي كتاب در توضيح صوفي آمده است: «صوفيان را از بهر آن صوفي خوانند كه سرهاي ايشان روشن (صافي) بود و اثرهاي ايشان پاكيزه (نقي) بود و اسرار بواطن راست و آثار ظواهر را، و بشربنالحارث گفته صوفي آن باشد كه دل خويش را به خداي صافي كرده باشد، و بعضي گفتند صوفي آن باشد كه معاملت او با خداي صافي باشد و كرامت خداي نيز او را صافي باشد و قومي گفتند صوفيان را از بهر آن صوفي خوانند كه در صف اولاند پيش خدا يعني به بلند همتهاي ايشان و به اقبال كردن دلها به وي ايستادن سرها پيش او.»
کتاب حاضر که مشتمل بر یادداشت های مربوط به "رجال" و یک مقاله مفصل و بالنسبه منسجم زیرعنوان "فایده تاریخ" یا "روش تحقیق" است به عنوان مجلد اول "یادداشت های مینوی" به پیشگاه اهل علم و تحقیق عرضه می گردد. در اجرای طرح کلی تنظیم، تدوین و چاپ مجموعه دستنوشته های استاد، ما پایه کار خود را آغاز بر بخش عمده یادداشت ها که تفکیک و عنوان بندی شده است، قرار دادیم. البته حق این بود که قبل از اقدام به چاپ یادداشت ها، نوشته های پراکنده و مغشوش هم مورد بررسی و موضوع یابی قرار گرفته باشد و مطالب ذیربط در میان یادداشت های بخش اصلی توزیع شده باشد، لیکن چون این کار اولا نیاز به زمان بیشتر داشت و در نتیجه چاپ مجموعه یادداشت ها به خاطر آن تا مدتی نامعلوم به تعویق می افتاد و ثانیا کمیت این برگه های مغشوش چنانکه گفته شد آنچنان قابل توجه نیست که کمبود آن فعلا بر طرح کلی کار به لحاظ کیفی اثر منفی بگذارد و ثالثا چنانکه آمد چون هنوز هم کتب بسیاری در کتابخانه مینوی وجود دارد که استاد بر آن ها حاشیه نویسی کرده و این حواشی نیز الزاما باید در آینده بر مجموعه یادداشت ها اضافه شود؛ بنابراین بهتر دیدیم عجالتا عمده یادداشت ها به تدریج چاپ و نشر گردد و همزمان با آن برگه های پراکنده و مطالب حواشی کتابها هم استخراج تفکیک و تدوین شود تا در چاپ بعدی "یادداشت های مینوی" به عناوین ذیربط الحاق گردد. اهم عناوین موضوعی یادداشت های بخش اول- اصل دستنوشته ها اینهاست: رجال؛ روش تحقیق؛ تصوف؛ فردوسی و شاهنامه؛ دستور زبان فارسی؛ اشتقاق سازی عامیانه؛ عروض؛ بدیع و قافیه؛ سفرنامه ها؛ درباره مولوی و کسان او؛ مولویان، سلطان ولد و مابعد او؛ نوروزنامه و خیام؛ ویس و رامین، ناصرخسرو و اسمعیلیه؛ درباره مویسقی، جامی؛ عبیدذاکانی و موش و گربه، نسخه های خطی ترکیه و انگلیس؛ یوسف و زلیخا، نظام الملک و سیاست نامه و ...