به اقتضای منطق نادرست استانیک که نماینده تفکر سطحی انسان عتیق است، هنوز بیشتر مردم، حتی بسیاری از آنان که دم از علم میزنند، کائنات را ثابت و تغییرناپذیر میپندارند و باور دارند که امور و اشیاء همچنانکه در طی قرون بنام معینی خوانده شدهاند از لحاظ ماهیت و مفهوم نیز ثابت و یکسان ماندهاند. از این زمرهاند آنها که هنوز هم میخواهند مانند ارسطو یا «تعریف، ثابتی هر یک از مظاهر زندگانی را معلوم و مشخص کنند و در چارچوب یا قالب سخت قرار دهند. اینان غافلند که همه نمودهای هستی در جریان تغییر و دگرگونی است.
نویسنده با استفاده از متون و منابع متعدد تاثیر هنر و عرفان را در تاریخ ایران بررسی کرده است
نویسنده با استفاده از متون و منابع متعدد تاثیر هنر و عرفان در تاریخ ایران را در دو جلد بررسی کرده است
محمد اقبال لاهوری (1256 ـ 1317 ش) شاعر فیلسوف و متفکر اهل شبه قاره است که اشعار زیادی به زبان فارسی سروده است. این کتاب در واقع پایاننامه دکتری اقبال لاهوری است. خواننده در این کتاب کوتاه که به زبان نو رایج در محافل باخترزمین و در نتیجه روانتر و قابل درکتر نوشته شده است، به صورت اجمالی با فلسفه ایران و آراء و اندیشههای برخی از فیلسوفان ایرانی آشنا میشود. همچنین در این کتاب مشخص میشود بسیاری از اندیشههای فیلسوفان عصر جدید در اروپا نظیر دیوید هیوم، جرج برکلی، دکارت و .... سالها پیش به گونهای در لابلای نوشتهجات و مجادلات فلسفی فیلسوفان ایرانی و عرب یافت میشوند.
انسان که جزئی از هستی بیکران است، همانند هر جزء دیگر هستی از سایر اجزا مستقل و جدانیست، بلکه با آنها در ارتباز دائم است. اگر هستی بدون انسان را طبیعت بنامیم، میتوانیم بگوئیم که انسان و طبیعت یگانگی و تجانس دارند و همواره متقابلا در یکدیگر نفوذ میکنند. بزبان دیگر در جریان زندگانی هر فرد روابط پیچیده فراوانی میان فرد و محیط (که شامل طبیعت و سایر افراد انسانی است) برقرار میشود. این روابط که فرد را بطبیعت و افراد دیگر پیوند میدهد همانست که حیات ذهنی نام گرفته است. ارگانیسم (بدن) انسان در آغاز کار تجهیزاتی ساده دارد و تنها قادر بفعالیتهای غریزی است. عمل غریزی تکار ساده عاداتی است که انسان در طی تکامل خود تدریجاً فرا گرفته است. این عادت گرچه نسبت بتغییرات زندگانی انسان ثابت و یکسان مینماید باز در اثر برخورد با محیط براستی دگرگونی میپذیرد.