آدمیزاده از دیرباز به گفتن و شنفتن داستان (و قصه) علاقمند بوده است. از زمانی که او کنار آتش که در غار افروخته بود مینشست و با آب و تاب ماجرای شکار روزش را برای کسان دیگر تعریف میکرد، در حقیقت داستان میگفته است. انسان در داستان زندگی میکند و از طریق داستان است که آن نوع از زندگی را تجربه میکند که بر او نگذشته است. یعنی داستان تجربه غیرمستقیم است. او در جهان داستان به سرزمینهای ندیده سفر میکند و در خیال به آرزوهای دست نیافتنی دست مییابد.
کسانی که در ادب فارسی از روی صدق و تانی و نه از سر هوی و تمنی، تاملی مستمر و بی وقفه به منظور کشف اصول و موازین حاکم بر ادب و فرهنگ ایران داشته اند، نیک می دانند که از جمله مظاهر توانایی شگفت آور سخن سرایان بزرگ و افسونگر فارسی زبان، آنست که با قدرت استفاده از قانون تجرید و تعمیم ذهن خلاق و آفرینشگر خویش، بخوبی توانسته اند با رویت مناظر در صحنه حیات و اندیشه در کار روزگار و ژرفکاوی در پدیده های گیتی و ترکیب آن ها با یادها و خاطره ها و خوانده ها و شنیده ها و در یک کلام دانسته ها آمیزه ای از عبرت و حکمت پرداخته و با عرضه دستاوردهای تامل و تجربه در قالب سخنان منظوم و منثور خوانندگان آثار خویش را از چشمه سار زلال ذوق سلیم خود سیراب ساخته و قریحه جمال پرست آن ها را نوازش داده، آدمیان را از زادگان طبع جویای کمال خویش برخوردار و کامیاب گردانند...
شکی نیست که هر شاعر شیوهای خاص خود دارد و معانی متفاوت و مختلفی را در شعر به رشته نظم درمیآورد که سبک وی را متمایز از دیگر شعرا مینماید. با این همه در هر دوره خصوصیات لفظی و معنوی مشترکی در ادبیات وجود دارد که «سبک» شعر و نثر آن دوره را مشخص میکند. در این کتاب مضامین و معانی مشترک شعر پارسی از سنایی به بعد مورد توجه قرار گرفته است.