اولین فرهنگی که در هند تألیف شده فرهنگ قواس به تألیف فخرالدین مبارک‌شاه غزنوی معروف به فخر قواس یا فخر کمانگر است. ظاهراً قواس قبل از سال 699 فرهنگ خودش را نوشته است. برنی در تاریخ فیروزشاهی او را از شاعران علاءالدین خلجی می داند و می گوید این کتاب را به نام وزیری (که اسمش را نمی‌برد) موشح کرده است. این وزیر به تحقیق مرحوم نذیر احمد باید «ملک نصرت جلیسری» باشد که دستور یا وزیر علاءالدین خلجی بوده است؛ بنابراین فرهنگ قواس باید در دورۀ وزارت او و قبل از سال 699 تألیف شده باشد. فرهنگ قواس یک فرهنگ دستگاهی است. فرهنگ دستگاهی در قاموس فرهنگ‌نویسان به فرهنگی گفته می‌شود که لغات را به لحاظ موضوعی مدون کرده باشند. در عربی لغت دستگاهی زیاد داریم. نخستین فرهنگ فارسی که به این صورت در هند توشته شده همین فرهنگ قواس است و ظاهراً در هند پیش از آن کتاب دیگری نوشته نشده است. قواس می‌گوید لغات پارسی و پهلوی یعنی پارسی‌های مهجور را من گرد آوردم. وی به منابع خودش اصلا اشاره نمی‌کند. ظاهراً مرادش از فرهنگ‌های ترجمه کرده فرهنگ‌های دوزبانه است که عربی به فارسی است. هیچ اشاره‌ای به اینکه فرهنگ‌نامه‌هایی که آنها را فرهنگیان نوشته‌اند چه بوده نمی‌کند؛ ظاهراً مقصودش لغت فرس اسدی است. قواس بیشتر مدخل‌های کتاب خود را از اسدی گرفته است. با این تفاوت که اسدی برای آنها از شعرای مقدم بر خودش شاهد آورده، اما قواس از شعرای بعد از اسدی هم شاهد ذکر می‌کند. این فرهنگ پنج بخش دارد و در میان فرهنگ‌نویسان هندی به فرهنگ پنج بخشی هم معروف بوده است. هر بخش چند گونه دارد. گونه نخست بخش اول درباره نام‌های خداوند و گونه دوم در نام‌های فرشتگان، پیامبر، کتاب‌ها و دین هاست؛ و قس علی هذا. در هیچ جای این فرهنگ غیر از شاهنامه به کتاب دیگری اشاره نشده، ولی پیداست که وی منابعی داشته است زیرا مقداری لغت که در شاهنامه نیست در این کتاب مدخل شده است.

منابع مشابه بیشتر ...

63b17b0f58fc6.png

فرهنگنامه بومی سبزوار: شامل لغات و اصطلاحات گویش سبزواری با شواهدی از اشعار محلی این شهرستان

حسن محتشم

گرچه گویش سبزواری یکی از لهجه‌های فارسی دری است و سالیان دراز شلاق زبان‌های ناهماهنگی چون زبان ترکی، مغولی، عربی و ... را بر شانه خود تحمل کرده و امروزه در قسمت نسبتا وسیعی از خاک ایران تکلم می‌شود، هرگز نمی‌توان آن را از لهجه‌های دیگر زبان فارسی برتر دانست. وقتی از گویش سبزواری سخن گفته می‌شود و اختصاصات دستوری یا واژه‌های آن بررسی می‌شود، نباید این تصور پیش آید که با یک گویش صددرصد ثابت سروکار داریم و بین افراد مختلفی که با آن گویش تکلم می‌کنند، وحدت کلمه و لفظ برقرار است. در این کتاب لغات و اصطلاحات گویش سبزواری با شواهدی از اشعار محلی این شهرستان گردآوری شده است.

63b17a610b70f.png

فرهنگ مثلها، اصطلاحات و کنایات عامیانه زرقانی: مجموعه دوهزار مثل، اصطلاح، کنایه، تشبیه و پند و اندرز در لهجه فارسی مردم زرقان فارس

محمدجعفر ملک‌زاده

زرقان شهری باستانی در میانه راه شیراز به تخت جمشید در دامنه کوه زرقان است. زرقان قدیم شامل محله‌های بزرگ جولاهگان، میان و لرها و محله‌های کوچک‌تر آخوندها، جهودها و حیدر بود. مجموعه این محله‌های درهم‌فشرده، پشت به کوه داده و دامن تا ابتدای دشت گسترده بود. برج‌وبارو و دروازه‌های کوچک و بزرگ شهر را در میان گرفته بود و از گسترش آن پیشگیری می‌کرد. در این کتاب مجموعه دوهزار مثال، اصطلاح، کنایه، تشبیه و پند و اندرز در لهجه فارسی مردم زرقان فارس گردآوری شده است.