ارتباط هنر با جغرافیا امری واضح است، ولی در مورد ایران این مسئله با آنچه که در سایر کشورها انعکاس یافته، قدری متفاوت است. به عنوان مثال: تأثیر سریع محیط و طبیعت بر نقاشان مناظر طبیعی در ایران حائز اهمیت است. جایی که مینیاتوریستها، قهرمانان خود را در محیطهایی کاملا تصوری با فضاهای پرنور و صخرههای خیالی که سنگهای عظیم مرجانی را تداعی میکند، خلق میکنند. این مقاله در دسامبر 1931 به منظور استفاده شمار بیشتری از خوانندگان که لزوماً شرقشناسان حرفهای هم نباشند، تهیه گردید و هدف آن سعی در معرفی مسائل کلی بوده است و در نتیجه چندان به جزئیات پرداخته نشده است.
کشور ایران با وسعت امروزی آن (معادل 1648000 کیلومتر مربع) بخش کوچکی از امپراطوری عظیم ما در گذشته تشکیل می دهد. با ورق زدن تاریخ 2500 ساله شاهنشاهی ایران، این موضوع به خوبی روشن می شود که کشور ما در طی تاریخ بارها مرزهای خود را تغییر داده و نوسان این تغییر به حدی بوده که گاهی تمامی فلات ایران و حتی فراتر از آن را در زیر نفوذ داشته است. در حالیکه گاه دیگر نفوذ حکومت ملی فقط به بخش کوچکی از فلات ایران منحصر می شده است. از این تغییر و تحول های ارضی دو نتیجه می توان گرفت، اول اینکه، هرگاه ثبات مرزها به چندین قرن می رسیده محصول وحدت سیاسی، وحدت فرهنگی و زبانی بوده است، چنانکه در دوره اشکانی. از این روست که مشاهده می کنیم، امروزه زبان و فرهنگ ایرانی با کمی تغییر در آن در بخش هایی از کشورهای همسایه نیز رواج دارد، دوم اینکه گذشته از حواشی امپراطوری که فقط تابعیت صوری از حکومت مرکزی داشتند، پایه و اساس ملیت ایرانی در هسته سیاسی امپراطوری ریخته شد و ایجاد یک دولت ملی از زمان پادشاهی صفویه صورت تحقق به خود گرفت. بحث درباره مرزهای سیاسی ایران، در دوران های مختلف تاریخی، شامل دو بخش اساسی است، یکی طبیعت مرزها و کجایی آنها در دوران های مختلف. دیگری نقش مرزها و تاثیراتی که تغییر محل آنها از نظر سیاسی، اقتصادی و فرهنگی برجای گذاشته است...
ایران به سبب کیفیت خاص جغرافیایی و گذرگاه شرق و غرب بودن، توانست جلوههای مختلف فرهنگ و هنر خود را در سرزمینهای پهناوری از بینالنهرین تا چین گسترش دهد. از اینرو تمام آثار اسلامی شرق، حتی زیباترین نمونه آنها یعنی «تاج محل» چیزی جز چهره تازهای از هنر ایران نیست. در این کتاب کوچک، بخشی از این برخورد فرهنگ ایران با فرهنگهای دیگر بررسی و تبیین شده است.
تاریخ شروان و دربند ترجمهای است از اثر خاورشناس روسی فدورویچ مینورسکی که به اهتمام آقای محسن خادم صورت گرفته است. اثر مینورسکی بر پایه جامع الدول (صحایف الاخبار)، کتاب مورخ ترک احمد بن لطف الله ، ملقب به منجم باشی انجام گرفته است. جامع الدول که تاریخ سلسلههای سلاطین و امرای عالم اسلامی است که از کتب مهم دیگری تلفیق و ترکیب شده است که بعضی از آنها اکنون در دست نیست و از آن جمله است، متن عربی تاریخ دربند و شروان که در سال ۵۰۰ هجری تالیف شده است و مینورسکی همین فصلهای مربوط به خاندانهای شروان و دربند را از این کتاب ترجمه کرده است. تاریخ شروان و دربند شرحی است بر تحولات پرفراز و نشیب دربند ، در فترت میان تسلط اعراب و هجوم اقوام ترک زبان، در فاصله قرنهای دوم تا پنجم هجری که در طی این زمان حکمرانان عرب تبار شروان ( اعراب شیبانی ) در خدمت خلفا ، به قدرت رسیده بودند، به تدریج از بغداد جدا شده و عنوان ایرانی قدیم شروانشاه را اختیار نمودند. منورسکی در صفحه ۲۲۵ میآورد «خالدها و نیریدهای پیشین نامهای ایرانی انوشیروان ، منوچهر و قباد و امثال آن را بر خود نهادند.» و در این بازیابی هویت راستین خود تا بدان جا پیش رفتند که در یک مقطع زمانی دربارشان مرکز فرهنگ ایرانی شد و شاعرانی؛ چون نظامی، خاقانی، شاعر و منجمی چون فلکی شروانی را جذب کرد. از نظر جغرافیایی باب الابواب دربند، حد فاصل باریک و مبهمی که منتهی الیه شرق جبال قفقاز را به دریای مازندران منتقل میسازد و از دیرباز بر سر راه پیشروی اقوام مهاجر استپهای شمال به سرزمین ایران ، در ید اقتدار امرای کرملین قرار داشته است و یکی از نادر ادوار مسدود و محفوظ بودنش را میگذراند. به همین جهت انتشار تاریخ شروان و دربند، به روشن ساختن بخشی از تاریخ قفقاز کمک شایانی میکند. تذکر این مطلب لازم است که الباب عربی است که در فارسی دربند و در ترکی دمیرقاپی میآید و نباید اینها را با هم اشتباه نمود. توضیح این مطلب در پایان این معرفی ضروری است که تاریخ الباب و شروان، شرح حکومت امرای نیریدیه در شروان و بنی هاشم در دربند است. نیریدیه شروان که به شروان شاهان معروف شدهاند، از اولاد یزید بن مزید بن زائده شیبانی برادرزاده مزید بن زائده شیبانی معروف هستند که در زمان هارون الرشید به حکومت شروان منصوب شده بود و اولاد او در طی چهار قرن بر این منطقه حکومت کردند. ینورسکی در پیش گفتار که تاریخ مارس ۱۹۵۸ میلادی خورده است، به معرفی کتاب شکر از همکاران خود میپردازد.
این کتاب از سه بخش تشکیل شده است. در ابتدا رساله «لرستان و لرها» نوشته مینورسکی از فرانسه به فارسی ترجمه شده با معرفی زندگینامه نویسنده که توسط مترجم صورت گرفته است. سپس فهرستی از مندرجات این سفرنامه و بعد از آن متن سفرنامه شروع میگردد. در ادامه یادداشتهایی درباره لرستان نوشته ادموندز عنوان گردیده است. در ابتدای این یادداشت، پیشگفتاری از مترجم و زندگینامه ادموندز و در ادامه فهرست مطالب این بخش و سپس متن یادداشت ذکر میگردد. در این یادداشت میخوانیم مسافرت ادموندز از دزفول به منگره، دره منگره، مسافرت از دزفول به بروجرد، گزارش جاده خرم آباد، بیرانوند، بروجرد و یادداشتهای مسافرت از دزفول به خرم آباد و بروجرد و در پایان این یادداشت، گزارشی از جاده کرمانشاه به خرم آباد مشاهده میگردد. در پایان سفرنامه لرستان، نوشته بارون دوبد با گفتاری از مترجم آغاز میگردد و سپس کتاب، با حواشی و توضیحاتی از مترجمین به پایان میرسد.