ارتباط سیاسی و فرهنگی میان ایران و هند به روزگار پیش ار میلاد مسیح میرسد. زیرا در کتیبههای هخامنشی اسمی از هند آمده و در کتیبههای آشوک هم تأثیر فرهنگ و هنر هخامنشی آشکار است. در دوره ساسانیان روابط فرهنگی دو کشور مستحکمتر از گذشته شد و قصههای «پنجاتنترا» و شطرنج از هند به ایران آمد و تأثیر نقاشی ایرانی در «اجتنا» در این دوره مشهود است. در دورههای اسلامی که دوران طلایی و اوج شکوفایی زبان فارسی به شمار میآید، گسترش فرهنگ و تمدن و زبان ایرانی ـ اسلامی با جنگهای محمود غزنوی شروع شد و در طی دورانی طولانی تقریباً تا تسلط انگلستان بر شبه قاره ـ که وسایل تضعیف زبان فارسی را فراهم آوردند ـ یعنی از سال 369 تا 1275 هـ. ق . زبان رسمی و درباری و زبان محکمهها و دفتر محاسبات و مالیات و زبان شعر و ادب و نشانه بزرگی و افتخار بود و کارگزاران آن، دستاوردهای علمی، فرهنگی، ادبی، تاریخی و دینی بسیار به وجود آوردند. شخصیتهای ایرانی بسیار به هند رفتند و باعض رشد و شکوفایی فرهنگ ایرانی ـ اسلامی شدند. همچنین بسیاری از هندیان دانشمند تحت تأثیر فرهنگ اسلامی و ایرانی موجبات ارتقای زبان فارسی و فرهنگ و تمدن و هنر اسلامی ـ ایرانی را فراهم آوردند.
کتاب حاضر به مناسبت ششمین سال تاسیس صدای آمریکا به زبان فارسی این مجموعه خواندنی را که متضمن گفتارهایی از برنامه های متنوع صدای آمریکاست به عنوان ارمغان نوروزی به شنوندگان صدای آمریکا تقدیم کرده است
یکی از وجوه اهمیت زبان و ادب فارسی در شبه قاره پیوستگی عمیق زبان های ملی و محلی این منطقه با زبان فارسی است. تاثیرات عمیقی که زبان فارسی هم در زمینه واژه ها و اصطلاحات و هم در زمینه قواعد و دستور زبان بر زبان های رایج این منطقه داشته است، مورد تاکید و اذعان اهل فضل و ادب پاکستانی و سایر محققان بوده که در کتاب ها، سخنرانی ها و .... بدان پرداخته اند. این پیوستگی بویژه در ادبیات منظوم بیش از ادبیات منثور به چشم می خورد و به عنوان نمونه بافت و ترکیب شعر اردو و اصطلاحات و قواعد آن به روشنی میزان این تاثیرپذیری را نشان می دهد. بنابراین منابع و مآخذی که بتواند این رابطه و پیوند عمیق را نه فقط برای فارسی گویان و فارسی سرایان این خطه، بلکه برای اردو سرایان نیز روشن تر و معنی دارتر سازد، ضروری می نماید. چه بسا شاعر و نویسنده ای که اصطلاحی را شنیده است ولی معنی دقیق و کاربرد صحیح آن را در شعر و نثر نمی داند و به متون اصلی و مفصل هم یا دسترسی ندارد و یا از چنان تبحر و تسلطی در زبان فارسی برخوردار نیست که به راحتی بتواند از آنها معنی و کاربرد اصطلاح مورد نظر را دریابد...
این فرهنگ دربرگیرنده اصطلاحات، لغات، واژهها و مفاهیم ادبی و بلاغی بالغ بر دویست کتاب فنون بلاغت و ادب و آثاری است که به گونهای در ارتباط با اینگونه مسائل هستند. مؤلف بر اساس مآخذ مشخص یادداشتهای فراوانی تهیه کرده و آنها را به ترتیب الفبای فارسی همراه با مآخذ گوناگون به صورت علائم اختصاری آورده و تا آنجا که منابع استفادهشده اجازه میداده، معادلهای لاتین واژهها و اصطلاحات را نیز ذکر کرده است.
نویسنده در آغاز دربارهی هویت فرهنگ و هنر بحث میکند و طی آن خاطرنشان میسازد که هویت ایرانی اسلامی، بیش از هرچیزی در هنر و انواع گوناگون آن جلوهگر شده است. وی سپس اطلاعات گوناگونی در خصوص خوشنویس، تذهیب و جلید، نگارگری، نقاشی، مرقعات، معماری و موسیقی در عهد صفوی یا مکتب اصفهان، به دست میدهد. به تصریح نویسنده: مکتبهای خوشنویسی هرات و تبریز در واقع زمینهساز هنر درخشان و خوشنویسان مکتب اصفهان گردیدهاند. در دورهی شاهعباس صفوی (996 - 1038 ق) که خود از پایهگذاران مکتب اصفهان بود، خوشنویسان ایرانی بزرگی از جمله میرعماد، علیرضا عباسی و احمد نیریزی خوش درخشیدند. صنعت تذهیب نیز پس از آن که در دورهی تیموری رشد فزایندهای در ایران پیدا کرد، در عهد صفوی ادامه یافت و پس از تبریز و قزوین، شهر اصفهان مرکز اینگونهی هنری شد. از میان مذهبان مشهور مکتب اصفهان میتوان ملا هلال مذهب، غیاثالدین مذهب و حسین مذهب را نام برد. با آغاز حکومت شاهعباس بزرگ و جذب هنرمندان رشتههای گوناگون هنری به دربار آن پادشاه، هنرمندان نقاش و نگارگر بسیاری ظهور کردند که از آن میان میتوان از رضا عباسی، بنیانگذار برجستهی مکتب نقاشی اصفهان و شاگردان او یاد کرد. رضا عباسی که از میان آثار بسیارش میتوان به نقاشی و نگارههای دو نسخهی خطی شاهنامهی موجود در موزهی متروپولتین نیویورک اشاره کرد، شاگردان بسیاری نیز پرورش داد. دیگر نقاش برجستهی عهد صفوی، محمد زمان نام داشت که در کار تذهیب، قلمدانسازی و خوشنویسی نیز ماهر بود. او در نقاشی به نگرش تازهای دست یافت که به شیوهی محمد زمان شهرت گرفت. از آثار او میتوان از نقاشی و تکمیل سه صفحهی سفید و خالی نسخهای از خمسهی نظامی گنجهای به خط شاه محمود نیشابوری و یا آثاری از نقاشان مشهوری چون میرک، سلطان محمد و میرسید علی اشاره کرد. هنر معماری نیز در مکتب اصفهان جایگاه ویژهای دارد، چنان که عمارت یا کاخ عالیقاپو، مسجد شیخ لطفالله و کاخ هشت بهشت از شاهکارهای معماری این دوره به شمار میروند. موسیقی نیز در دورهی شاهعباس حیاتی تازه یافت. از میان موسیقیدانان این عهد میرزا محمد کمانچهای، استاد یوسف مردود و احمد کمانچهای چهرهی شاخصی داشتند.