در ورود مطالعات بینامتنی به هنر، توجه برخی اندیشمندان بینامتنیت در تحلیلهای بینامتنی از مطالعات ژرار ژنت به سازکارهای مختلف متن جلب شده است. ژنت با طرح ترامتنیت پنج قسم از این روابط را پیش روی تحلیلگران متن گذاشت. این مطالعات به مروز زمان به سینما نیز راه یافت. هدف این مقاله، بررسی ابرمتنها و پیرامتنها ـ دو جزء ترامتنیت ـ در سینمای ایران است. در مواجهه با برگرفتههای سینمای درخواهیم یافت که یک متن فیلمی از متون دیگر ـ چه ادبی، چه دیگر متون ـ به صورتهای مختلف برمیگیرد. یکی از مسائل این پزوهش، شناخت انواع برگرفتهها سینمایی و ویژگیهای آنهاست. در روابط پیرامتنی، متنی در آستانه متنی دیگر قرار میگیرد و به نظر میرسد نسبت آن با زمان اکران مهمترین مسئله در این رابطه است. هدفی که در کنار این مسائل دنبال می شود، معرفی الگویی از روابط بینامتنی است که انواع این برگرفتهها و روابط زمانی پیرامتنی را در سینمای ایران مشخص کند. برای رسیدن به مناسبات ابرمتنی و پیرامتنی در سینمای ایران، برخی فیلمهای سینمای ایران در دو دهه 1370 و 1380 بررسی شده است.
ماخذ اصلی کتاب تاریخ بلعمی، تاریخ طبری است اما در حقیقت اقتباسی است از آن نه ترجمه کامل. نویسنده و مترجم آن بلعمی وزیر منصوربن نوح است که به فرمان آن پادشاه از 352 هجری به ترجمه و تلخیص تاریخ طبری آغاز کرد و از منابع دیگر نیز استفاده نمود. از این کتاب نسخه های خطی متعدد در دست است و یک بار هم در هندوستان طبعی مغلوط شده است. قسمتی از این کتاب که از آغاز تا اسلام را در برمیگیرد توسط وزارت فرهنگ و به تصحیح ملک الشعرای بهار و محمد پروین گنابادی در سال 1341 چاپ شده قسمتی دیگر که مربوط به حوادث سالهای 15 تا 132 هجری است بوسیله بنیاد فرهنگ ایران از روی نسخه محفوظ در آستان قدس رضوی در سال 1344 چاپ عکسی شده است.
موضوع کتاب فرهنگ سینمای ایران از سال 1308 تا 1362 تالیف مصطفی زمانی نیا شامل شش گفتار است که عبارتند از: کارگردانها، فیلمسازی مشترک، سیاست و سرکوب خلقها، فیلمنامه نویسان، موسیقی متن، سکس و برهنگی.
مقاله حاضر سعی دارد با مقایسه الگوی داستانگویی ادبی و نمایشی روضهالمجاهدین (از واعظ هروی) و سریال مختارنامه (از میرباقری)، اقتباس مستند از اصل یک واقعه مذهبی در تاریخ اسلام و حدود پردازش زیباشناختی آن را برای رسانههای جمعی مرود سنجش قرار دهد. ادبیات عامیانه در زبان فارسی گاه به توصیف و تشریح روایتهای تاریخ دین پرداخته است که همین موجب شده تا روایتی داستانپردازانه و خیالآمیز از رخدادها و شخصیتهای تاریخی دین در میان عامه رواج پیدا کند. نکته مهم درباره این گونه ادبیات فارسی، درآمیختن روایت تاریخی با تخیل مؤلف برای رسیدن به تأثیری خاص بر مخاطب است. امروزه با ظهور تلویزیون، درامنویسان این شیوه را برای نمایشی کردن متون تاریخی دین اسلام به نحوی متفاوت به کار گرفتهاند. سریال مختارنامه یکی از آخرین تلاشهای برای استفاده از تخیل در روایت متن تاریخی است. نمونه مشابه این تلاش در دوران صفویه و به دست واعظ هروی به خلق روضهالمجاهدین منجر شد. مقایسه تطبیقی این دو اثر کارکردهای خیالآمیز بودن این دو و تفاوت در نحوه بهکارگیری تخیل برای پرداخت روایت ادبی و نمایشی از متن تاریخی را روشن میکند. نمونه معاصر مختارنامه با به کارگیری تخیل قصد دارد به تحلیلی سیاسی ـ تاریخی برسد؛ در حالی که روایت واعظ هروی بیشتر به دنبال تجسمی از جهان آرمانی است که برخاسته از نگاهی متفاوت به هستی است.
این مقاله براساس گفتمان کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم، از نادر ابراهیمی با رویکرد نشانه ـ معنا شناسی نگاشته شده است. چنین رویکردی با نشانهها به صورت منفرد سروکار ندارد، بلکه هر نشانه در تعامل با مجموعهای از نشانهها قرار گرفته و این تعامل جریان معناسازی گفتمان را رقم میزند. موضع اصلی در این نگرش این است که نشانه و معنا هیچ کدام به تنهایی کارآیی ندارند. همانگونه که نشانه به حضور معنا هویت میبخشد، معنا نیز حضور نشانه را تقویت میکند. نکته مهم این است که نشانهها در فرآیندی تعاملی به معناآفرینی منجر میشوند. نظامهای گفتمانی که چنین نشانههایی را در خود میپرورانند پویا و دارای معناهایی از پیش تعیین نشده هستند. تداوم معنا در این گفتمانها تابع چه کارکردهایی است ؟ اعتقاد ما بر این است که تداوم معنا در چهل نامه به همسرم تابع کارکردهای حافظهای، واسطهای و جسمانهای است. اما این کارکردها همواره از ویژگیهایی تنشی، عاطفی زیباییشناختی و نمودی برخوردارند. نقش این ویژگیها در تداوم معنا چیست ؟ هدف اصلی این پژوهش بررسی کارکردهای نشانه ـ معنایی است که سبب تداوم معنا در گفتمان مورد نظر میگردند. همچنین این پژوهش نشان خواهد داد که مطالعه معنا بدون در نظر گرفتن همه ابعاد گفتمانی که جریان معناسازی در آنها شکل میگیرد، غیرممکن خواهد بود.