بدون تردید، آنچه باعث تمایز اصلی سبکهای ادبی از هم میشود پیش از اینکه محصول دگرگونی در حوزه زبانی و ادبی باشد، حاصل تغییر نگرش و دیدگاه عمومی گویندگان یک دوره و مکتب ادبی به دورهها و مکتبهای دیگر است؛ البته این تغییر بینش جریانی است که به تدریج در آثار ادبی ظاهر میشود و اغلب نتیجه تحولات اجتماعی و فرهنگی است. در مطالعات سبکشناسی دورهای، نخستین سبک دورهای شعر فارسی، یعنی سبک خراسانی با ویژگیهایی مانند برونگرایی و طبیعتگرایی وصف میشود و دومین دوره، یعنی سبک عراقی بیشتر به داشتن بینش عرفانی معروف است. اما رسیدن از دیدگاه طبیعتگرایانه به دیدگاه عرفانی نیازکند گذر از مرحلهای حساس به نام انسان است که این مرحله گذار توسط شاعران سبک آذربایجانی محقق شده است. مقاله حاضر به بررسی نقش گویندگان سبک آذربایجانی در ایجاد تحول عظیم فکری در سبک شعر فارسی و جایگاه «انسان» در این سبک میپردازد و این مکتب را از نظر تعامل «شاعر» و «انسان»، با دیگر سبکهای شعر فارسی مقایسه میکند.
طبیعت نامحدود صورت متناسبی است از حقیقت خود یا اصل وجود. دامنه دانش وسیعتر از ملاحظاتی است که در زمانها پایه علمی قرار می گیرد، زیرا دانش طبیعت به وسعت همه طبیعت است که بشر در زمانها به قدر ترازوی خود آنرا می سنجد و به همین جهت است که عمر قوانین علمی جاودان نیست و آن مقرراتی هم که نسبتا صاحب زمان بیشتری هستند معادلات آن نزدیک تر یا متکی به اصل ثابت وجود و فطرت می باشد. مولف کتاب سعی دارد ضمن رساله خود تا انجا که ممکن است رابطه و اتصال بی فاصله فیزیک و متافیزیک را که نتیجه یک اشتباه کوچکی است از میان بردارد و واقعیت طبیعت را بنابر شایستگی های او توضیح دهد.
«انوار جلیه در کشف اسرار حقیقت علویه»، اثر ملا عبدالله مدرس زنوزى، کتابى است در شرح حدیث حقیقت، از کمیل بن زیاد، معروف به حدیث علوى که به درخواست فتحعلى شاه قاجار تألیف شده است. کتاب در سال 1247ق و به زبان فارسى و به نثرى منشیانه و متکلف، نوشته شده و با تصحیح سید جلالالدین آشتیانى در انتشارات امیر کبیر به چاپ رسیده است. کتاب با دو مقدمه از مؤلف آغاز و مطالب که در عناوین متعدد و مختلفى، سامان یافته، شرحى است بر حدیثى که گویند کمیل بن زیاد نخعى پیرامون حقیقت از امیرالمؤمنین(ع)، با عنوان «ما الحقیقه» سؤال نموده است. آخوند حکیم ملا عبدالله زنوزی از اعاظم فیلسوفان اسلامی سدهی سیزدهم هجری است که سالیان متمادی در حوزههای علمیهی تبریز و کربلا و نجف و قم و اصفهان تحصیل کرده است و در علوم عصر خود از فقه و اصول و رجال و حدیث سرآمد اقران شده است. وی سالها در حوزهی اصفهان و سپس در عهد فتحعلی شاه قاجار در مدرسهی «خان مروی» تهران به تدریس حکمت اشتغال داشته و مستفیدان و تلامیذ مبرزی مانند فرزند برومند خودش، موسوم به «آقا علی حکیم» و ملقب به «حکیم مدرس»، شیخ اعظم «شیخ مرتضی انصاری»، «علامه میرزا ابوالقاسم طهرانی نوری» معروف به کلانتر، و «آخوند حکیم ملا حسن خویی» را تربیت کرده است. حکیم ملا عبدالله در حوزهی خان مروی علاوه بر تدریس «مبدأ و معاد» اثر ملاصدرا، «شوارق الالهام» و «شرح اشارات» خواجهی طوسی و «معالم الاصول» و «شرح لمعه»، بینش فلسفی خویش را که آن را مکتب و «طریقت زنوزیه» مینامیم از طریق تألیفات خود نظیر:«لمعات الهیه فی المعارف ربوبیه»، «انوار جلیه فی کشف حقایق اسرار علویه»، «منتخب خاقانی»، «رسالهی علیه» و جز آن بیان میفرموده است.
خواب شفاف دومین مجموعه از مجموعههای شعری هشتگانه سهراب است. سهراب در این مجموعه چه از لحاظ ایماژها، چه به لحاظ سبک و چه از لحاظ شکل و فرم طریق خود را از شعر نیمایی جدا میکند. در مجموعه زندگی خوابها، سهراب سپهری شاعر، با زبان، سبک و طرز فکری مشخصش متولد میشود، راه کار خود را مییابد و پی میگیرد.
یکی از نظریههای نقد ادبی معاصر، آشناییزدایی defamiliariation میباشد و این روش به هر گونه تلاش هنری که رنگ رخوت و عادت را از هر دو سو تعامل ادبی میزداید و ادراک حسی و بازی با ذهن و هنر را بارور میکند، اطلاق میشود. صائب به عنوان نماینده سبکی که به تازهگویی و طرز نو و ابتکار شهرت دارد، یکی از نامبرداران تاریخ ادبیات فارسی در جهت آشناییزدایی است. روشهای صائب برای ایجاد طرز نو و آشناییزدایی از کلام و معنا، با شیوههای نوین علمی که در این نظریه مطرح میباشد، منطبق است. مقاله حاضر به بررسی روشهای مهم و پرکاربرد صائب در جهت آشناییزدایی از کلام و کلمه و معنا و لزوم بهکارگیری این روشها میپردازد.