در این پژوهش، با مقابله درخت انجیر معابد احمد محمود و عمارت هفت شیروانی ناتانیل هاثرون، و با استفاده از تعریف اولریش وایس اشتاین از مفهوم «تأثیر» در ادبیات تطبقی، چنین استدلال شده است که محمود از رمان هاثورن تأثیر گرفته است. همچنین در این مقاله، با تمرکز بر مؤلفه شگرفی، به مثابه یکی از مهمترین جنبههای تشابه دو رمان، و تاکید بر کارکرد ساختاری متفاوت شگرفی در بافت دو متن، بر خلاقیت و اصالت نویسنده تأثیرپذیر تأکید کردهایم تا رابطه میان دو نویسنده از مقوله تقلید (به تعبیر وایساشتاین) متمایز شود. هدف از برجسته کردن این تفاوت نشان دادن اصالت رمان محمود در بافت تاریخی خویش، به مثابه اثری پسامدرن است.
مقالاتی که در این کتاب آورده شده طی سالهای 1378 تا 1384 در شمارههای متعدد «نامه فرهنگستان» منتشر شدهاند. سلسله مقالات در معرفی و نقد آثار داستانی اسماعیل فصیح را میتوان گفت که همه داستانهای کوتاه و رمانهای این نویسنده حرفهای را دربر میگیرد. نویسنده این مقالات زندهیاد بانو آناهید اُجاکسیان سلماسی بود که از خاندانی ارمنی در تهران زاده شد. او در نویسندگی زبانی ساده و شیوا و رسا و در نقد، ذهنی نقاد داشت. در این کتاب افزون بر نقد و بررسی آثار داستانی اسماعیل فصیح که در دو بخش قبل و بعد از انقلاب گردآوری شده، آثار داستانیای از احمد محمود، زویا پیرزاد، امیرحسین چهلتن، فتانه حاجسیدجوادی نیز نقد و بررسی شدهاند.
احمد محمود کار ادبی خود را با چاپ چند داستان کوتاه در مجلههای تهران و بین سالهای 33 تا 1336 آغاز کرده است. سپس چند داستان را جمع کرده و به چاپ رسانده با نام «مول». نویسنده در این کتاب بعد از بیان مقدمهای در باب آشنایی خود با احمد محمود و کوتاهنوشتی از زندگانی او، به نقد و بررسی آثار او پرداخته است. بنیاد کار در این کتاب بر اساس واکاوی و نقد دقیق و بیطرفانه نویسنده و نشاندادن سره و ناسره سخنان اوست.
اين مقاله به بررسي 1ـ کانون مشاهده و 2ـ کانون روايت در نظريههاي روايتشناختي در رمان «سختتر شدن اوضاع» ميپردازد. در رويکردهاي روايتشناختي به ايجاد تمايز ميان دو جنبه مختلف زاويه ديد تمايلي نيست. تمايز بين دو مفهوم 1ـ روايت و 2ـ کانون مشاهده قبل از ژرار ژنه، روايتشناس مشهور فرانسوي، مورد توجه قرار گرفته بود، اما اين ژرار ژنه بود که اين تمايز را به صورتي نظاممند مورد بررسي قرار داد. ژنه براي عبارت زاويه ديد اين دو عبارت متمايز را به کار برد که اولي به عمل انتقال کلامي داستان توسط گوينده (راوي در ادبيات داستاني) و دومي به کانوني مربوط ميشود که از طريق آن روايت از نظر مکاني ـ زماني، روانشناختي و ايدئولوژيکي مشاهده ميشود. ژنه معتقد است که در هر دو اثر روايي دو جنبه متمايز زاويه ديد ممکن است از طريق يک فرد واحد و يا همزمان از طريق چندين راوي و مشاهده گر نمود يابد. در اثري روايي مانند «سختتر شدن اوضاع» اثر هنري جيمز، که يکي از آثار برجسته در حوزه ادبيات روايي است، ميتوان جنبههاي مختلف زاويه و ديد و کانون مشاهده را بررسي کرد. بنابراين در اين پژوهش دو جنبه متمايز زاويه ديد که ذکر آنها رفت، مورد بررسي قرار ميگيرد و به اهميت هر يک از اين جنبهها در برخي از آثار برتر ادبيات داستاني اشاره ميشود.
در این مقاله، نقد گفتمان شرقشناسی و ساختارشکنی «یادنگاشت زن ایرانی» در عطر سنبل عطر کاج نوشته فیروزه جزایری دوما بررسی و تحلیل شده است. دوما در این یادنگاشت توانسته است نمونه کمابیش متفاوتی از نگاه زن مهاجر ایرانی به ایران و آمریکا را به نمایش بگذارد، و انگارههای خوانندگان غربی درباره ایران و انتظاراتشان از یادنگاشتِ زن ایرانی را به چالش بکشد. در این پژوهش نشان میدهیم که چگونه دوما، با خلق موقعیتها وتوصیف و مقایسه صحنههایی از زندگی ایرانیها و آمریکاییها، باورهای شرقشناسانه، خرافهگرایی، زنستیزی، جزماندیشی، خردستیزی و واپسگراییِ ایرانیان را به چالش کشیده است. وی همچنین به شیوهای تمثیلی موانع و مخاطرات پیشروی داستاننویسان مهاجر ایرانی را به تصویر کشیده و از این طریق روایت خود را در تقابل با یادنگاشتهایی عرضه میکند که در آنها زنان مهاجر ایرانی خواسته یا ناخواسته به باورهای شرقشناسانه دامن زده و نوعی فمنیسم آلوده به شرقشناسی را عرضه کردهاند.